کد خبر: ١٥٥٣٥   نسخه چاپی  
  • تاریخ درج خبر:1399/06/28-١٩:٥١

عبدالحسین معرفی شلحه

 

به گزارش آبادان خبر، برنامه های پیشگیری از تکرار جرم با هدف اصلاح و تربیت و بازپروری کودکان ونوجوانانی انجام می شود که حالت خطرناک آنها برای جامعه اثبات گردیده است. با توجه به بالا بودن میزان تکرار جرم در میان کودکان و نوجوانان کانون اصلاح و تربیت، در حدود یک سوم از آنها، در چند سال اخیر به کانون اصلاح و تربیت با دیدی نقّادانه نگریسته میشود. بروز پدیده تکرار جرم و بالا بودن آمار آن در میان کودکان و نوجوانان معارض با قانون، این حقیقت را برای ما اثبات میکند که نه تنها کودکان و نوجوانان در بازپذیری هنجارها و ارزش های اجتماعی ناتوانند، بلکه مهمتر از آن حکایت از قصور و ناتوانی نهادهای اصلاحی و تربیتی در باز اجتماعی کردن آنها دارد. 

همزمان با حرکت نظام عدالت کیفری به سمت اتخاذ رو یکردهای اصلاحي- ترميمي در برخورد با پديده بزهكاري و به ویژه بزهدیدگی اطفال و نوجوانان به عنوان یک آسيب اجتماعي، زمينه لازم براي حضور متخصصان علوم اجتماعي، روانشناسي و جر مشناسي در كنار سایر کارگذاران سيستم عدالت کیفری فراهم گرديد. مددکاران اجتماعی از جمله این متخصصان هستند که با بهره گیری از دانش خود، با حضور در فرآیند کیفری و ارای ه خدمات تخصصی خود به مراجع قضایی و طفل و نوجوان بزهدیده، در راستای تحقق هدف سیستم عدالت کیفری(پیشگیری از تکرار جرم و بزهدیدگی)، نقش مهمی را ایفا می کنند تلاش برای طبقهبندی کودکان و نوجوانان براساس شدّت جرایم ارتکابی و روحیه بزهکارانه، به عبارت دیگر فردی کردن شیوههای تربیتی و اصلاحی، تلاش برای پویاتر کردن بخش مراقبت بعد از خروج، افزایش سطح علمی و آگاهی کودکان و نوجوانان و اصلاح محیط زندگی و کاری آنها، از جمله راهکارهایی است که میتواند کانون اصلاح و تربیت را در اجرای برنامه های اصلاحی و تربیتی با بازدهی بالا، یاری نماید.

مقدمه 

بشر برای زندگی در اجتماع ناگزیر از رعایت قواعد و مقررات آن است.اجتماع نیز برای پایداری، دوام و جلوگیری از سو استفاده افراد اقدام به وضع ضمانت اجرایی نموده است، تا در صورت تخلف افراد جامعه از مقررات به تنبیه و اصلاح آنها پردازد. افراد برای زندگی در جامعه باید هنجارها و ارزشهای جامعه را بیاموزند و آنها را در خود درونی نمایند. نظم، امنیت و پیشرفت جامعه نیز در پرتو شناخت و رعایت هنجارها و ارزشهای جامعه خواهد بود. کودکان و نوجوانان به عنوان اصلیترین و مهمترین منابع انسانی اجتماع بشمار میروند. همانطور که توجه به مسایل تغذیه و بهداشت در دوران کودکی از نظر حفظ سلامت جسمانی برای کودکان بسیار اهمیت دارد، آموزش و درونی نمودن ارزش ها، هنجارها، نقش ها و الگوهای جامعه نیز به همان اندازه مهم و نیاز به توجه خاصی دارد.

جرم یک پدیده زیستی -اجتماعی- روانی است و از ابتدای زندگی بشر در روی زمین وجود داشته و فقط میزان آن از جامعه ای به جامعه دیگر تفاوت دارد. برای پیشگیری از ورود اطفال به سیستم قضایی و ارتکاب بزه، جامعه بایستی از طریق برنامهریزی و تقویت نهادهایی که در جامعه پذیری موثر هستند کودکان و نوجوانان را به سوی زندگی سالم و جهت دار هدایت نماید. وجود یک کودک معارض با قانون تا حد زیادی مؤید عدم توجه جامعه و نهادهای جامعهپذیری به او بوده است.

بزهکاری یک پدیده‌ی اجتماعی است که در محیط های اجتماعی مختلف به شکلهای متفاوتی دیده می شود. تعریف بزه و بزهکاری و رفتار بزهکارانه در هر جامعه ای توسط قوانین حقوقی و هنجارهای اجتماعی آن جامعه مشخص میشود. در تعریف رفتار بزهکارانه، همه‌ی جوامع اعمالی مانند قتل، و دزدی،  نزاع ، کلاهبرداری، غارت وحشی گری به عنوان رفتارهای بزهکارانه پذیرفته اند.   مطالعات علمي نشان مي‏دهد كه بزهكاری نتيجه ويژگی‏های شخصی و اجتماعی بزهكار يا شرايط محيطی است كه او در آن واقع شده است.   جرم شناسی عبارتست از: «مطالعه‌ی علمی جرم و مجرم برای شناخت علل ایجاد این دو و پیشگیری و درمان اعمال مجرمانه و مباشران این اعمال» ( نوربها، 1383) 

در علم جرم شناسی، سه پدیده‌ی بزه، بزهکار، بزهکاری، وجود دارند که ارکان جرم شناسی دانسته شده اند. امروزه در جرم شناسی جدید علاوه بر این سه رکن، رکن دیگری به نام بزه دیده، مورد توجه جرم شناسان قرار گرفته است.  (نجفي ابرند آبادی ،1374و 1383 ) 

کودکان و نوجوانان در سنی قرار دارند که نیاز به حمایت و هدایت دارند؛ در اصل این حمایت و هدایت ابتدا باید از سوی خانواده، به عنوان اولین محیط اجتماعی که کودک در آن پا میگذارد، بعدها از سوی نهادهایی مانند مدرسه از طریق مربیان و معلمان و از گروه دوستان و جامعه باشد. اگر خانواده در شرایطی باشد که نتواند ارزشها و هنجارها را در محیطی ایمن برای کودک درونی سازد و محیط اجتماعی و دوستان جایگزین خانواده شود، کودک تابع محیط اجتماعی می شود، به عبارت دیگر اگر دوستان کودک و نوجوان اعمالی ضد اجتماع داشته باشند او نیز با همان الگوها، رشد و پرورش می یابد و اهداف و ابزارهای دستیابی به اهداف، برای او به همان شیوهای که گروه همسالان قبول دارند نهادینه می شود. به عبارتی دیگر کودک در محیط جرمزا رشد میکند و پس از طی مراحلی، پای کودک و نوجوان به مراکز اصلاحی و تربیتی مانند کانون اصلاح و تربیت باز میشود.

کانون اصلاح و تربیت به عنوان جزیی از سیستم قضایی در صدد برخورد و شکلدهی رفتارهای ضد اجتماعی این دسته از کودکان و نوجوانان بر میآید. براساس قوانین و مقررات و آیین نامه هایی که برای کانون اصلاح و تربیت تصویب و پیش بینی شده، این مرکز باید بتواند بعد از طی زمانی که کودک در آن اسکان داده میشود او را با هنجارهای اجتماعی آشنا و این ارزشها را برای او نهادینه سازد، این مرکز باید قادر باشد که مشکلات شخصیتی و روانی کودکان و نوجوانان را با روانکاوی و روان درمانی و مشاوره اصلاح نماید تا در نهایت بتواند با رفع موانع اجتماعی شدن، کودک و نوجوان را برای بازگشت به اجتماع آماده سازد.

بر اساس نظریه معاشرت ترجیحی ادوین ساترلند کودکان ونوجوانان در سن درونی کردن ارزشها و تشکیل شخصیت براساس گروه همسالان هستند که ارجاع به کانون اصلاح و تربیت و نگهداری این افراد معارض با قانون حتی به مدت کوتاه میتواند باعث تشکیل شخصیت معارضتر شود. بویژه اینکه آمار ارائه شده توسط بخش مراقبتهای بعد از خروج کانون اصلاح و تربیت تهران در سال 1391، نشان می دهد که 18-25درصد این کودکان و نوجوانان دوباره به کانون ارجاع داده میشوند (تکرار جرم)

زدن برچسب بزهکار بر این کودکان و نوجوانان معارض با قانون مانع دیگری در مسیر بازپروری آنهاست که مانع از بازپذیری اجتماعی آنها و ادغام آنها در اجتماع میشود. زیرا ارجاع به کانون به عنوان سابقه بزهکاری برای آنها تلقی شده و مانع از اشتغال بعد از خروج میشود. (دیدگاههای برچسب زنی، جرم و جرمشناسی،ترجمه علی سلیمی،رک به منابع)

میتوان گفت که توسل به مجازات های جایگزین همانند ارجاع به موسسههای علمی و فرهنگی، اجبار به انجام کارهای عام المنفعه، حبس خانگی و نظایر ان علاوه بر تاثیرات مثبتی که در تربیت این کودکان و نوجوانان دارد میتواند باعث بازپروری بهتر آنها شود.

اگرچه تلاشهای زیادی در زمینه شناخت کودکان و نوجوانان در تماس با قانون صورت گرفته است، امّا اکثر این کارها چه به صورت کتاب چه مقاله یا حتی پایان نامه، بیشتر به صورت تعاریفی از این کودکان و نوجوانان و علل اولیه و کلّی ارتکاب بزه و شاید قسمتهای مختلف کانون پرداختهاند. اما بررسی علل ارتکاب ثانویه بزه در میان مددجویان کانون و چرایی تکرار آن، کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق سعی بر پر کردن این فضای کمتر کار شده است. زیرا این کودکان و نوجوانان به هر دلیلی که مرتکب بزه شدهاند، باید با شناخت روشهای مناسب مورد بازپروری قرار گیرند و این امر بر روی کودکان و نوجوانانی که تکرار جرم در آنها محرز است، باید تاکید بیشتری داشته باشد. در این تحقیق بیشتر تمرکز بر این دسته از مددجویان است تا علل تکرار جرم از منظر روشهای تربیتی کانون مورد بررسی قرار گیرد.

آمار بزهکاری ( همه گیر شناسی ):

بر اساس آمار ارائه شده از طرف یکی از مسؤلان امور فرهنگی و تربیتی سازمان زندان ها و اقدامات تربیتی و تامینی در سال 1388، حدود نیمی از ورودی‌ به زندان ها در سال‌های اخیر را رده‌ی سنی بین 15 تا 29 سال که جوان محسوب می‌شوند، تشکیل می‌دهد.  حدود 5 تا 7 درصد این ورودی را زنان و دختران و بقیه را مردان تشکیل می‌دهند. بیشترین فراوانی سنی زندانی ها مربوط به سن 27 تا 29 سال بوده است است. حدود 162 هزار نفر به دلیل ارتکاب جرایم مختلف در زندان‌های کشور به سر می‌برده اند.  از جمعیت 162 هزار نفری زندانیان کشور در سال 1388، بیش از 60 هزار نفر را زنان و 22 درصد جمعیت ورودی زندان‌های کشور را جوانان تشکیل می داده اند به طوری که سالانه 27 تا 33 هزار جوان در گروه سنی 19 تا 25 سال زندانی شده اند .

  در خصوص علل بزهکاری سه رویکرد نظری وجود دارد که عبارتند از: رویکرد زیستی و رویکرد روانی و رویکرد محیطی. 

زیست شناسان، درگذشته، با توجه به وضعیت آناتومیک بدن، انحرافات اجتماعی راتبیین می کردند، در حالی که زیست شناسان جدید، براختلالات موجود در کروموزمهای انسان تأکید دارند. 

در چهارچوب نظریه های زیست شناسان، نظریه های افرادی مثل لومبروزو، شلدون مطرح شده است. (محسنی، 1386 )

 لمبرزو یکی از پیشگامان نظریه‌ی زیستی در ارتکاب بزه می باشد. این دانشمند با آزمایش های متعدد و مطالعات طولانی بر روی 383 جمجمه جنایتکاران ایتالیایی و 5907 بزهکار زنده، نتیجه گیری نمود که برخی اختلالات بیولوژیکی علت بزه این افراد می باشد. وی بر اساس این آزمایش ها فرضیه «جانی» را ارائه داد. 

بررسی هایی که به منظور تأیید نظریه‌ی لمبرزو ارائه شد مربوط به دوقلوهای یک تخمکی است. طبق بررسی های متعدد مشخص گردید که دوقلوهای یک تخمکی دارای شباهت های رفتاری بسیاری می باشند (67/3%)، در حالی که در دوقلوهای دوتخمکی این میزان بسیار کمتر بوده است. (32/17%) ( عبقرى، 1380 ) 

  بر اساس دیدگاه روانکاوی فروید، خانواده و والدین کودک نقش بسیار بزرگی در ساختن شخصیت انسان دارند.    فروید سرچشمه‌ی تمام نابهنجاری ها را ناکامی و عدم ارضای نیاز های شخصیتی میداند و معتقد است که تخریب و پرخاشگری غریزی است. به عقیده‌ی فروید، شخصیت انسان مشابه کوه یخی بسیار بزرگ و شناور در آب است که فقط بخش کوچکی از آن آشکار است که بخش خود آگاهی است و بخش عمده‌ی آن کوه یخ که در زیر آب است، همان ناخودآگاه انسان است.  ناخود آگاه جایگاه غرایز و تمایلات سرکوب شده و ارضا نشده‌ی انسان است که بر مبنای میزان محرومیت فرد از ارضای این نیاز ها در دوران کودکی، حتی ممکن است عقده های جدی و خطرناکی در ضمیر ناخودآگاه بوجود آید و سبب رفتارهای بزهکارانه گردد.

از دیدگاه روان کاوی، مردم چیزی را میدزدند که در گذشته به شدت طالب آن بوده اند و به دلیل موانع اجتماعی آن نیاز را به ناخودآگاه پس رانده اند و بعد ها، امیال واپس زده شده به طور غیر مستقیم به خود آگاه آنان وارد شده اند. به عقیده فروید، بزهکاری، ناشی از ناکامی است. اشخاص ناکام، بخصوص نوجوانان، در اثر ناکامی خشمگین می شوند واز نظر فیزیولوژی، دستگاه وجودی آنان با یک حمله‌ی سریع و با نیروی بسیارشدید، علیه سدی که مانع رشد آنان ویا تحقق امیالشان شده به مبارزه برمی خیزند. (صلاحی،1376)  بزهکاری می تواند ناشی از احساس حقارت باشد و طبق این نظریه، برخی از افراد برای اینکه احساس حقارت خود را جبران نموده وخود را برتر از دیگران نشان دهند به ارتکاب جرایم می پردازند. جرم ناشی از سادیم، عامل دیگر ایجاد جرم است و به عقیده‌ی فروید، سادیسم از تثبیت شخصیت در مرحله آدم خواری (کانی بالیسم) ناشی می شود. 

 در نظام طبقه‌بندی اختلالات روانی، انجمن روانپزشکی آمریکا، اختلالی وجود دارد که مهمترین‌ مشخصه‌ی آن رفتارهای مغایر حقوق‌ دیگران و بر خلاف قوانین و موازین‌ اجتماعی است و با عناوینی‌ مثل ضد اجتماعی‌ و یا اختلال شخصیت ضد اجتماعی، مطرح شده است که قبلا جنون اخلاقی ‌نامیده می‌شد. 

در میان‌ مجرمین افرادی هستند که مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی می‌باشند. براساس این باور، مشکلات مبتلایان به این اختلال، مبنای‌ روانشناختی دارد و برای درمان‌ آنان باید با به مسائل روانشناختی‌ توجه کرد و از برنامه‌هایی مثل سیستم بسته‌ی زندان، چندان‌ انتظارکارآمدی نمی‌رود. (تمنایی، 1387 )

 

انواع پیشگیری:

1- پیشگیری ابتدایی:

پیشگیری ابتدایی عبارت از مجموعه وسایلی است که به تغییر شرایط جرم زا اعم از طبیعی و اجتماعی می انجامد.  (گسن 1370، به نقل از صلاحى، 1386 ) ، 

به عبارت دقیق تر، پیشگیری ابتدایی راهکارهایی است که به زمینه های اجتماعی و اقتصادی و دیگر زمینه های سیاست عمومی مربوط می شود. این حالت، به ویژه بر موقعیت های جرم زا و علل ریشه ای ارتکاب جرایم تأثیر می گذارد. هدف اصلی، ایجاد شرایط  امیدوار کننده برای زندگی است که شامل آموزش خانواده، ایجاد مسکن، شغل و تفریح می باشد. 

2. پیشگیری ثانویه:

پیشگیری ثانویه، معطوف به مداخله برای پیشگیری از گروه ها یا جمعیت های در معرض خطر جرم است. این امر شامل شناخت زودهنگام شرایط جرم زا و نفوذهایی است که بر این شرایط اعمال می شود. برای این گروه ها می توان تدابیری خاص اندیشید؛ تدابیر حمایتی در خصوص کودکان خیابانی، کودکان متعلق به خانواده های معتاد و بی سرپرست یا بدسرپرست از جمله‌ پیشگیری های ثانویه است . 

3. پیشگیری ثالث:

پیشگیری ثالث، معطوف به پیشگیری از تکرار جرم در خلال اقدامات فردی برای سازگاری مجدد اجتماعی یا خنثی نمودن بزهکاران پیشین است. (گسن 1370، به نقل از صلاحى،1386 )،

پیشگیری از تکرار جرم، توسط پلیس و دیگر عوامل نظام عدالت کیفری صورت می گیرد و شامل تدابیر مربوط به اعمال احکام قضایی رسمی مثل زندانی کردن یا بازپروری مجرمان می باشد و در بسیاری از اوقات ممکن است به دلیل محدودیت ضمانت اجرای مبتنی بر اصلاح و درمان، این نوع پیشگیری به تدابیر سرکوبگرانه تنزّل پیدا کند. (همان منبع ) 

اجرای پیشگیری:

تدابیر مشخص پیشگیرانه باید توسط همه نهادهای جامعه مدنی نظیر خانواده، مدرسه، نهادهای مذهبی (مساجد)، شوراهای شهر و روستاها، سازمان های غیردولتی، اصناف و اتحادیه ها و همه نهادهای دولتی نظیر مجلس قانونگذاری، دادگاه ها، پلیس، سازمان های تأمین اجتماعی و شهرداری ها اجرا شود.

 این امر، مستلزم تبیین دقیق اصول و تدابیر پیشگیرانه با توجه به انواع گوناگون آن تدابیر و نیز تبیین وظایف هر یک از مراجع پیشگیری و به ویژه نظارت خاص یک نهاد علمی مسئول است که بتواند با همه مراجع پیشگیری دولتی و اجتماعی رابطه برقرار کند و راهنمایی و آموزش لازم را در اختیار آنان قرار داده و اثرات اقدامات پیشگیرانه را ارزیابی نماید.

 

استفاده از کانوان های اصلاح و تربیت به عنوان یک رویه ی عملی و کارآمد

در این گفتار به بررسی مواردی میپردازیم که کانون اصلاح و تربیت باید آنها را به عنوان موانعی در مسیر تحقق اهداف اصلاحی و تربیتی خود بداند، در کنار این آگاهی باید با بهره گیری از راهکارهایی که ارائه میشود تلاش در رفع آنها داشته باشد. زیرا کانون اصلاح و تربیت وظیفه خطیری بر عهده دارد و در صدد تربیت کسانی است که هر کدام از آنها در صورت عدم توجه و تربیت صحیح،  می توانند در آینده نمونهای از یک جنایتکار خطرناک یا همان مجرم به عادت شوند

الف- تغییر نگرش کانون اصلاح و تربیت از «سلب توان بزهکاری» به « بازپروری» 

«سلب توان بزهکاری مفهومی ساده است که یکی دیگر از اهداف نظام اصلاح و تربیت را در راستای کاهش نرخ تکرار جرم تشکیل می دهد. این مفهوم بر این فرض استوار است که بزهکاران تا زمانی که در حبس نگهداری میشوند قادر به ارتکاب مجدد جرم نخواهند بود و بنابراین با استفاده از این روش نرخ ارتکاب جرم کاهش خواهد یافت. زیرا بزهکارانی که زندانی میشوند از ادامه فعالیتهای مجرمانه خویش محروم میگردند. به همین دلیل جدا کردن بزهکاران از جامعه بوسیله حبس آنها، آسانترین روش برای پیشگیری از استمرار ارتکاب جرم محسوب می گردد.از این جهت سلب توان بزهکاری به معنای محدود کردن حرکت و آزادی بزهکار و در نتیجه سلب هرگونه قابلیت ارتکاب مکرّر جرم و نیز راهکاری برای دفاع اجتماعی است»

ب- فعال سازی بخش نگهداری موقت در کانون اصلاح و تربیت و طبقه بندی خوابگاه

همانگونه که قبلا نیز اشاره شد بخش نگهداری موقت ویژه کودکان و نوجوانانی است که هنوز حکم قطعی قضایی درباره آنها صادر نشده و یا دادگاه به هر دلیلی تشخیص دهد که کودک و نوجوان جدا از سایرین نگهداری شود. این امر براساس نظریه معاشرت ترجیحی که قبلاً به طور مفصل بیان شد، قابل توجیه است. کودکان و نوجوانانی که مرجع قضایی هنوز آنها را محکوم تشخیص نداده و برای آنها حکم قطعی صادر نکرده به این معناست که حالت خطرناک او هنوز برای جامعه محرز نشده است. بنابراین اسکان دادن او در کنار کسانی که اعمال ضد اجتماعی آنها مورد حکم قطعی قرار گرفته و در مواردی دارای سابقه تکرار جرم هستند، باعث میشود که کودک و نوجوان در فرآیند هویتیابی با کسانی همزیستی داشته باشد که اصول اخلاقی معارض با قانون را دارند. نتیجه این امر همان میشود که در مصاحبه ها اشاره شد، بسیاری از کودکان و نوجوانان که اکنون دارای سابقه تکرار جرم هستند، در بار اول که به خاطر جرایم بسیار سبک به کانون ارجاع داده شده بودند، در اثر هم نشینی و آشنایی با کسانی که سابقه دار بودند شیوه بسیاری از سرقت ها را به خودی خود آموزش دیده بودند و بعد از آزادی از کانون، با تشکیل باندهایی از دوستان کانون، به ادامه اعمال خلاف قانون خود پرداخته اند. 

 

ج-  تمرکز بیشتر بر اصول حفاظتی 

کانون اصلاح و تربیت به مانند تمامی زندانهای کشور، دارای یگان های حفاظتی و حراستی است که در بخش اول به طور کامل به شرح و بیان وظایف آنها پرداختیم. یگان های حفاظتی نه تنها وظیفه حراست از محیط کانون و جلوگیری از فرار کودکان را بر عهده دارند بلکه هم سو با اهداف تربیتی کانون، باید زمینه را برای باز اجتماعی کردن کودکان و نوجوانان معارض با قانون فراهم نمیایند.

اگر در یک سازمان، کلیه اعضا و کارکنان، با تمرکز بر برنامه ها و اهداف آن، به سمت جلو حرکت داشته باشند این سازمان قادر خواهد بود که اهداف خود را به در کوتاه مدت یا بلند مدت محقق سازد اما اگر بخشی از این سازمان، اهدافی در تضاد با اهداف کلی مقرر داشته باشد تحقق اهداف و اجرای برنامهای آن می تواند با مشکل جدی روبهرو شود.

 

د- فردی کردن روش های اصلاحی و تربیتی اجرایی در داخل کانون

با وجود تلاش هایی که کانون اصلاح و تربیت برای اجرای برنامه های آموزشی و تربیتی خود دارد، با توجه به آمار تکرار جرم و شرایط حاکم در داخل کانون در میان کودکان و نوجوانان، بالاخص نوجوانان سابقهدار، به نظر می رسد که اجرای برنامه های از پیش تعیین شده با الگو گرفتن از آیین نامه های مصوب برای برنامههای کانون، با توجه به شرایط متغیر اجتماعی و روانی حاکم بر شرایط بزهکاری کودکان و نوجوانان، چندان موثر نباشد.

 

ه- پویاتر شدن بخش مراقبت بعد از خروج

بخش مراقبت بعد از خروج، به عنوان عنصر مکمل برنامههای کانون اصلاح و تربیت، باید نقش فعّالتر و موثرتری داشته باشد تا کودکان و نوجوانان بعد از بازپروری و ایجاد زمینه هایی برای پذیرش مجدّد در جامعه، بتوانند با کمک این بخش با مشکلاتی که بعد از آزادی برای آنها ایجاد می شود روبه رو شده و موفق به جذب مجدد در جامعه گردند. اگر این کودکان و نوجوانان بعد از آزادی، دوباره در دل همان شرایط محیطی- اجتماعی قبلی رها گردند، ارتکاب جرایم مکرر چندان دور از ذهن نخواهد بود.

مهمترین دلیل مطرح شده برای فعالیت کم بخش مراقبت بعد از خروج، عدم همکاری مددجویان آزاد شده با این مرکز است. اولاً کانون اصلاح و تربیت در طول مدت اسکان مددجو در کانون باید محیطی را برای او ایجاد کند که او کانون را به عنوان یک حامی قبول داشته باشد و در مرحله بعد این وظیفه بخش مراقبت بعد از خروج است که با تماس با خانواده کودک و نوجوان و ارتباط نزدیک و حضوری با او به دنبال ایجاد محیطی بهتر برای او باشد. روش های مقابله با سرکشیهای موجود در کودکان و نوجوانان نیاز به بررسیهای دقیق و فرد به فرد روانشناختی دارد و این مهارت باید در اختیار بخش مراقبت بعد از خروج باشد تا بتواند با اطلاعات دقیق و فعالیت های هدفمند به تکمیل برنامه های تربیتی کانون همت گمارد.

بخش مراقبت بعد از خروج می تواند بار برنامه ریزی هایی در زمینه تحصیل، اشتغال و فعالیتهای اجتماعی کودکان و نوجوانان معارض با قانون، آنان را در مسیری قرار دهد که نیرویی مولّد و موثّر برای آینده جامعه باشند.

1-تلاش برای بهبود شرایط خانوادگی کودکان و نوجوانان 

در بسیاری از موارد، ارتکاب بزه بوسیله اطفال و نوجوانان ناشی از عوامل خانوادگی و محیط زندگی آنهاست. مشکلاتی از قبیل فقر، بیکاری والدین، تعداد زیاد فرزندان، خشونت والدین، نداشتن محل سکونت مناسب، پایین بودن میزان تحصیلات والدین و... عواملی هستند که اطفال را به سوی بزهکاری هدایت میکنند. در حالیکه با توجه به عوامل و شرایط مذکور برخی از این موارد، این اطفال بزهدیده از جرم هستند تا بزهکار و ناخواسته مرتکب جرم شده اند. مهاجرت از شهرستان و عدم آشنایی با فرهنگ محیط زندگی جدید، اجاره نشین بودن در حواشی شهر، تماس و معاشرت با افراد شرور و بزهکار، فاصله طبقاتی خانواده ها، عدم تطابق خواسته های خانواده با ظرفیت و تواناییهای خودو... از جمله عوامل موثر محیطی در ارتکاب و تکرار جرم بویسله اطفال و نوجوانان است. به همین دلیل بهتر است علاوه بر اصلاح و تربیت کودکان و نوجوانان، در محیط کانون به خانواده ها و محیط زندگی آنها نیز توجه گردد و تلاش شود که سطح زندگی و رفاهی آنها نیز بالا برده شود. مشکل اساسی که الان در مورد کودکان و نوجوانان آزاد شده از کانون وجود دارد این است که، آنها بعد از آزادی مجدداً به همان شرایط و محیطی که تحت تاثیر آن مرتکب جرم شدهاند باز میگردند. بهتر است بدواً دولت برای حل این معضل تمهیدی بیاندیشد و نیازهای اجتماعی افراد را تامین نماید. بخش مراقبت بعد از خروج تلاش نماید در کنار برنامه های اصلاحی، مشکلات خانوادگی آنها را رفع نماید تا اینکه کودک و نوجوان بعد از آزادی به محیط سالم اجتماعی و خانوادگی بازگردد. در مقررات و اسناد بین المللی نیز در مواقعی که کودک فاقد خانواده باشد و یا اینکه خانواده صلاحیت نگهداری و تربیت اطفال خود را ندارد، چنین کودکانی را مراجع ذیصلاح به خانواده های قابل اعتماد که داوطلبانه حاضر به نگهداری و تربیت آنها هستند میسپارد. شایسته است این امر نیز در میان خانوادههای ایرانی نیز فرهنگ سازی شود، تا برای مثال اتفاقاتی که در مصاحبه های دوم و سوم برای یک دختر بی پناه اتفاق می افتاد، تکرار نشود.

 

2-تلاش برای سواد آموزی و اشتغال به تحصیل کودکان و نوجوانان

، دادن آموزش به کودکان و نوجوانان در هر سطح اجتماعی، می تواند آنان را در نهادینه کردن هنجارهای اجتماعی یاری نماید. ارتباط کودک و نوجوان با همسالان و معلمان و مربیان در محیطهای آموزشی میتواند مانع بسیار مهمی در گرایش به اعمال خلاف قانون باشد.

کودک و نوجوان در طی فرآیند تعامل با دیگران یاد میگیرند که چگونه هیجانهای خود را کنترل کنند، چگونه برای خود هدف تعیین کنند و برای رسیدن به آن تلاش نمایند، با افراد موفق از نظر اجتماع آشنا میشوند و روند الگوسازی آنها از افراد می تواند به نحو مثبتی شکل گیرد.

 

3-تلاش برای کاریابی و اشتغال به کار نوجوانان و جوانان

در میان نوجوانان و جوانان، ممکن است کسانی باشند که یا استعدادی در زمینه تحصیلی ندارند یا علاقهای به تحصیلات و درس خواندن نشان نمیدهند، اما از نظر انجام کارهای عملی میتوانند بسیار مفید باشند. برای مثال نوجوانانی که در مصاحبه ششم و هفتم با آنها گفت و گو شد، از نظر کارهای عملی مهارت زیادی داشتند و در زمینه تولید سماورهای قلمکاری شده یا کارهای ساختمانی بسیار ماهر و علاقهمند بودند. ایجاد شغل برای نوجوانان و جوانان ویا هدایت آنها به مشاغلی که می توانند در آن فعالیت نمایند میتواند علاوه بر نیازهای مالی، نیازهای اجتماعی آنها را نیز برآورده سازد. داشتن شغل مناسب میتواند راهی را در مقابل آنان قرار دهد که مسیر زندگی برای آنها متفاوت از گذشته شود.

مرکز مراقبت بعد از خروج با استعدادیابی و تلاش برای پیگیری کار نوجوانان و جوانان، میتواند این وظیفه را به خوبی انجام دهد. از آنجا که این مرکز با سازمانهای مختلف آموزشی و فنی حرفهای در تماس است میتواند زمینهای فراهم کند که هر نوجوانی، در زمینههای تحصیلی علایقی ندارد و یا تحصیلات خود را تکمیل کرده و در صدد اشتغال است، بتواند در زمینه مناسب او را مشغول به کار نماید. این امر میتواند تضمینی برای عدم تکرار جرم در میان آنها باشد.

 

خ- جلوگیری از شکل گیری فرآیند «برچسب زنی» توسط سایرین در 

وقتی فرد از سوی دیگران در قالب خاصی توصیف می شود، در نتیجه فشار اجتماعی به تغییر ادراک خویش و رفتار خود، دست خواهد زد تا با این تعریف ارائه شده از سوی دیگران همانندسازی نماید.در فصل قبل نیز به تاثیراتی که برچسب زنی بر روی کودکان و نوجوانان می تواند داشته باشد اشاره کردیم. یادآور میشویم که کودکان و نوجوانان در سنینی قرار دارند که هویتیابی به عنوان اولویت اخلاقی آنها مطرح میشود. دراین سن آنها به دنبال این هستند که خود را با ویژگیهایی به دیگران معرفی نمایند که نشاندهنده هویت و به عبارتی« من» تو باشد.دیده شد که اکثر کودکان و نوجوانان بر اثر همین هویت یابی اشتباه یا همانند سازی با الگوهای محیطی( که اکثراً نامناسب و بزهکار بودند) به سوی اعمال ضد اجتماعی کشیده شده اند. تاکیدی که بر فردی کردن روش های اصلاحی و تربیتی است در راستای تحقق همین امر است. که بتوانیم کودکان و نوجوانان را از قالبی که در آن شکل می گیرند رها کنیم و آنها را با اصول و ارزش های مورد قبول اجتماع اخت دهیم.

 

طرق موثر در بازسازی فردی کودکان و نوجوانان معارض با قانون

 علاوه بر روش هایی که در گفتار قبل به آنها اشاره شد و مربوط به برنامه ها و ساختار کانون اصلاح و تربیت بودند، برای جلوگیری از تکرار جرم در کودکان و نوجوانان، خود آنها نیز باید در مسیری قرار گیرند که کمترین تماس را با عوامل جرم زا داشته باشند.به عبارت دیگر از نظر ویژگی های فردی نیز باید در سمت و سویی قرار بگیرند که زمینه تکرار جرم در آنها از بین رود.د این میان به نقش تحصیل و اشتغال و مذهب در جلوگیری از تکرار جرم اشاره شد و یادآور شدیم که تعالی هر کدام از این موارد می تواند در روند تربیتی کودکان و نوجوانان معارض با قانون میسر باشد.

الف- همسو شدن کودک و نوجوان با برنامه های اصلاحی کانون اصلاح و تربیت

اجرای برنامه های تربیتی زمانی مفید فایده خواهد بود که کودک و نوجوان به فضای ایجاد شده اعتماد کند و به این باور برسد که اعمالی که تا به حال بر علیه اصول و قواعد اجتماعی انجام داده است، خلاف قانون و مضر برای اجتماع است. تفهیم این موارد بر عهده کانون اصلاح و تربیت است. اما در کنار وظایفی که مددکاران و روانشناسان کانون برعهده دارند خود کودک و نوجوان نیز باید ویژگی هایی را در خود پرورش دهد تا بتواند با برنامه های کانون همسو شده و در نهایت با همکاری کانون به هدف نهایی یعنی تربیت و بازپروری برسد. داشتن روحیه همیاری، دادن اطلاعات صحیح، انجام برنامه های تربیتی و تغییر نگرش نسبت به کانون اصلاح و تربیت، افزایش روحیه و اعتماد به نفس و تغییر دیدگاه خود نسبت به خود و محیط خانوادگی از جمله مواردی است که می تواند در کار برنامه های کانون باعث تغییر فردی کودک و نوجوان شود.

در این مورد نیز این کانون اصلاح و تربیت و برنامه ها و مربیان آن اند که نقش اصلی را بر عهده دارند. اما خود کودک و نوجوان نیز می تواند با تقویت ویژگی های اخلاقی روند این مسیر را تسریع بخشد.

 

ب- همکاری خانواده های مددجویان برای تحقق برنامه های اصلاحی و تربیتی

در میان عوامل فردی(یا همان غیر کانونی)، خانواده عامل مهمی است که می تواند نقش بسیاری در بازپروری فرد ایفا نماید.به همان اندازه که خانواده میتواند در گرایش کودک و نوجوان به سمت جرم و تکرار آن تاثیر داشته باشد، به همان اندازه نیز می تواند عامل مهمی در بازپروری او باشد. منظور از خانواده در این قسمت، خانواده هایی هستند که از نظر اخلاقی و اجتماعی سالم و دارای شرایط مناسبی هستند و گرنه خانواده هایی که ناسالم بوده و خود جزو عوامل ارتکاب جرم اند، نمی توانند در ابتدا تاثیرگذار باشند. زیرا ابتداً خود این خانواده ها به کمک بخش مراقبت بعد از خروج باید مورد اصلاح قرار گیرند تا در مرحله بعد دارای نقش اصلاحی شوند.

امّا کودکان و نوجوانان معارض با قانونی نیز هستند که خانواده آنها از نظر ارزش های اجتماعی کاملاً مناسبند و دلیل گرایش او به سمت جرم عواملی غیر از خانواده است.در این حالت خانواده ها با همکاری موثری که می توانند با کانون و مددکاران و مشاوران و بالاخص بخش مراقبت بعد از خروج داشته باشند، مهمترین نقش را در بازپروری کودک و نوجوان می توانند ایفا نمایند. زیرا بعد از آزادی از کانون، این خانواده است که پذیرای کودک و نوجوان است و با فرض اصلاح کودک و نوجوان در طی مدت اقامت در کانون میتوان به بازپروری او در سایه حمایتهای خانواده امید داشت.

بحث و نتيجه‌گيري

متأسفانه قوانین ایران از ایجاد دادرسی کیفری ویژه اطفال و نوجوانان بزه دیده و بهره گیری از نهادهای غیرقضایی مانند مددکار اجتماعی و روانشناسان برای روان درمانی و حمایت از آنان، غافل مانده، با این حال لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان، نقشهای متعددی را برای مددکاران اجتماعی و روانشناسان در نظام عدالت کیفری در نظر گرفته است؛ طبق این لایحه، روانشناسان در مرحله پیش از رسیدگی می توانند با ارایه گزارش بزه دیدگی به مراجع قضایی، روند ورود اطفال و نوجوانان بزه دیده را به فرآیند کیفری تسهیل کند.

وظیفه دیگر روانشناسان در این مرحله، انجام تحقیقات و مصاحبه با کودک و نوجوان بزهدیده است. روانشناسان با استفاده از مهارت مصاحبه و برقراری یک رابطه حرفهای با آنان، می توانند از یک طرف موجبات همکاری این افراد را با مراجع قضایی ایجاد کند و از طرف دیگر از بزه دیدگی ثانویه که ناشی از عدم آگاهی مقامات قضایی در چگونگی برخورد و تحقیق از آنان است، جلوگیری کند. در مرحله رسیدگی و صدور حکم، روانشناسان با تشکیل پرونده شخصیت، میتوانند،قاضی را در صدور حکم حضانت و سرپرستی با هدف پیشگیری از بزه دیدگی و ترمیم آثار آن، یاری رساند، همچنین روانشناسان از طریق آشنایی این افراد با حقوق خود و روند فرآیند کیفری و با ایجاد شرایطی برای مشارکت غیرحضوری در روند دادرسی، نقش مهمی را در حمایت از آنان در این مرحله ایفا میکند. با این حال تا تصویب لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان، عملاً  روانشناسان از پشتوانه قانونی لازم برای ارایه خدمات خود به کودک و نوجوان بزه دیده، برخوردار نیستند. در صورت تصویب این لایحه نیز گرچه خلای قانونی برای حضور روانشناسان در فرآیند دادرسی کیفری اطفال و نوجوانان بزه دیده تا حدودی برطرف می شود اما عدم پیش بینی ساز و کارهای قانونی و اجرایی لازم برای ارایه خدمات تخصصی این نهاد و حضور الزامی آنان در تمام مراحل دادرسی کیفری، همچنین عدم استخدام آنان در نظام قضایی، از چالش های اساسی این لایحه برای مشارکت روانشناسان در فرآیند کیفری به شمار می رود.

با بررسی ها و مطالعات صورت گرفته، محقق به چندین راهکار برای عملکرد بهتر برنامه های اصلاحی روانشناسان دست یافت که به بیان آنها می پردازیم:

اوّلین و بهترین راهحل برای حل مشکلات تربیتی آن است که کانون، تغییری کلی در نگرش غالب موجود داشته باشد. برای توضیح میتوان گفت که اگر این دید در روانشناسان وجود داشته باشد که روانشناسی و مشاوره های آن ، عملی  برای خنثیسازی و ناتوان کردن کودکان و نوجوانان معارض با قانون برای مدتی معیّن است، هیچ برنامه اصلاحی نمیتواند آنگونه که باید و شاید مؤثر واقع شود. کلیّه روانشناسان باید با تمام وجود بعد تربیت را غالب بر بعد مجازاتگر آن بدانند و به این امر باور داشته باشند تا بتوانند در گامهای بعدی برنامههای اصلاحی و تربیتی را با موفقیت اجرا کنند.

پیشنهاد دیگری که میتواند در پیشبرد اهداف مقرر برای روانشناسان بسیار مؤثر باشد، استخدام نیروهای جوان و متخصص در زمینههای جرمشناسی و روانشناسی و مددکاری است. استفاده از نیروهای جوان و مجرّب در کنار نیروهای قدیمی میتواند علم به روز را در کنار تجربه حاصل از سالها، به استخدام گیرد تا بتوان با بهترین شیوهها، گام در اصلاح و تربیت کودکان و نوجوانان برداشت.

طبقهبندی کودکان و نوجوانان به این معناست که روانشناسان تلاش کنند با روانکاوی و با بهرهگیری از علوم روز دنیا، این کودکان و نوجوانان را از نظر اصلاحپذیری و شیوههای مؤثر در اصلاح مورد بررسی قرار دهند و آنها را در گروههایی طبقهبندی کنند که بتوانند با اجرای برنامههای اصلاحی و تربیتی مناسب با هرگروه، در کمترین زمان ممکن، بالاترین بازپروی را در آنها داشته باشند.

  تغییر دیگری که میتوان در پیشبرد اهداف اصلاحی و تربیتی روانشناسان مؤثر باشد، فردی کردن برنامههای اصلاحی و تربیتی است. همانگونه که در پیشنهادهای قبلی اشاره شد، کودکان و نوجوانان دارای ویژگیهای متفاوت از همند و برای اینکه بتوانیم کودک و نوجوان را واقعاً مورد تربیت و تهذیب قرار دهیم.

و در نهایت میتوان پیشنهاد نهایی را برای سیستم قضایی داشت که از ارجاع به کانون اصلاح و تربیت به عنوان آخرین راه چاره استفاده نمایند و برای جرایم کم اهمیت کودکان و نوجوانان را به کانون ارجاع ندهند. زیرا بسیاری از دوستیهای داخل کانون به باندهای بیرون تبدیل شده و میتواند چرخه قضایی را دوباره به حرکت درآورد. شایسته است که با توسل به مجازاتهای جایگزین و متناسب با شرایط اجتماعی و خانوادگی کودک و نوجوان، او را از قرار گرفتن در محیط کانون دور نگه دارند تا با استفاده از روشهایی مانند: اجبار به انجام کارهای فرهنگی، اجبار به کار در محیطهای آموزشی، حبس در خانه و زیر نظر خانواده و... بتوانند برای کودکان و نوجوانانی که شخصیت ضد اجتماعی آنها شکل نگرفته، بهترین الگوی اصلاحی را زیر نظر خانواده اعمال نمایند.

 

کودک و نوجوان، معارض با قانون، روان درمانی،اخبار آبادان،آبادان خبر،آبادان تیوز،تکرار جرم، بازپروری،مقاله

نظرات بینندگان
کاربر مهمان
1399/06/30 2:7
0
0
با سلام. مطالب بسیار ارزنده و مفید بود.
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر: