کد خبر: ٢٣٩٦٥   نسخه چاپی  
  • تاریخ درج خبر:1400/11/20-١١:٥٤

منوچهر دین‌پرست

 

به گزارش آبادان خبر، چهلمین جشنواره فیلم فجر با اکران فیلم غافلگیرکننده و خوش‌ساخت «علفزار» همراه بود و کاظم دانش کارگردان فیلم، موفق شده بود با ارائه فیلم‌نامه‌ای قاعده‌مند، یکی از رویدادهای روزمره جامعه را به تصویر بکشد. بارها درباره وضعیت نابسامان جامعه و اتفاقات ناگوار، از قتل و جنایت گرفته تا سرقت و تجاوز شنیده‌ایم. در این میان کارگردان‌هایی سعی کرده‌اند این رویدادها را به بیانی هنری برای مخاطب‌ بازآفرینی کنند. فیلم در یک دادگاه و در اتاق یک بازپرس با حضور متهمانی که به تجاوز دسته‌جمعی متهم شدند می‌پردازد. کارگردان در فیلم خود سعی کرده زوایای مختلف حقوقی و جنایی و حتی اخلاقی و عرفی را به خوبی بازگوکند.
همچنین بسیار شنیده‌ایم که عده‌ای با اعمال نفوذ سعی می‌کنند رأی قاضی پرونده را به نفع خود تغییر دهند. کارگردان با توجه به چنین نابسامانی‌ها و نابهنجاری‌هایی، سعی کرده این پدیده زشت را به زبان ساده سینمایی مطرح کند. ما در فیلم با بازپرسی مواجه هستیم که علی‌‌رغم مشکلات شخصی و درخواست انتقالی، سعی می‌کند طرف حق بایستد. کارگردان با ایجاد داستانک‌های مختلف، کانون فیلم‌نامه را در نظر داشته و مخاطب را به حواشی سوق نداده است. از سوی دیگر شخصیت‌پردازی خوب و مناسب نیز بر ارزش فیلم افزوده است. بر این اساس، ما با فیلمی روبه‌رو هستیم که در آن، کارگردان فارغ از قصه خوب، سعی کرده در مقام جامعه‌شناس، نگاهی از بالا به وضعیت دادگاه‌ها و هر آنچه که در آن رخ می‌‌دهد داشته باشد. او با پرهیز از اغراق‌، فیلم را از مسیر منطقی خود خارج نکرده است.

در این فیلم، کارگردان نسبت به وضعیت قانونی، عرفی، اخلاقی و حتی روحی زنانی که مورد تجاوز قرار می‌گیرند، نگاه منطقی و فارغ از احساسات داشته‌است و همین نکته، موجب قوت فیلم شده است.

سینمای ما شدیداً نیازمند به ساخت چنین فیلم‌هایی است که از نقطه‌ای صحیح به نابهنجاری‌ها نگاه کنند.

عاشقانه در سرمای سیاه

تکرار برخی مضامین در سینمای ایران بیش از هر چیز نه تنها باعث ملال‌آفرینی در فیلم می‌شود بلکه مخاطب نیز نمی‌تواند ارتباط جدی با داستان برقرار کند. یکی از این مضامین، ازدواج اجباری برخی دختران در مناطقی از ایران است. در فیلم «برف آخر» ساخته امیر حسین عسگری شاید اگر این کلیشه را حذف کنیم می‌توانیم کانون اصلی داستان فیلم را که بر شخصیت یک دامپزشک با بازی امین حیایی استوار است، بهتر ببینیم. در این فیلم، شاهد تلاش‌ها و همراهی‌های دامپزشکی هستیم که در اتفاقات روزمره‌اش در یکی از شهرهای برف‌گیر و سرد ایران تجربه می‌کند. این فیلم را می‌توان صرف نظر از داستانک‌های عاشقانه و درگیری‌های منطقه‌ای روستاییان و مشکلات پیرامونی آن، فیلمی درباره محیط زیست و نحوه رویارویی مردم با آن تلقی کرد. حضور زن جوانی که به شدت علاقه به حیات‌وحش از جمله گرگ دارد و نمی‌خواهد گونه آنها از بین برود و از سوی دیگر ممانعت و مخالفت با او از سوی روستاییانی که گرگ‌ها را می‌کشند تا به دام‌هایشان آسیب نرسد، بخش جدی داستان است. کارگردان سعی کرده در ملودرامی نسبتا عاشقانه و با ایجاد فضایی نسبتا ملتهب و با بازیگری امین حیایی، شخصیتی آرام اما

پر تنش را برای مخاطب روایت کند. فیلم برف آخر را می‌توان از دسته فیلم‌های هنری برشمرد که یکی از ضعف‌های فیلم‌نامه‌اش، طولانی بودن صحنه‌ها و حتی روایت قطره‌چکانی داستان است. مخاطب به سختی با اتفاقات بعدی رو به‌رو می‌شود و حتی نمی‌توان لایه‌های معنایی فیلم را در بستر اخلاقی و انسانی به سهولت بررسی کرد؛ زیرا منطق داستان بر رویدادهایی پر از تنش و درگیری استوار است و دروغگویی و بی‌وفایی و قانون‌شکنی و گستاخی در فیلم پر رنگ هستند که به سختی تصویری جذاب از فیلم برای مخاطب ارائه می‌دهند. کارگردان سعی کرده از کلیشه‌های رایج سینمای بدنه دوری کند و اگرچه فیلم قابل قبولی ساخته اما مخاطبان به سختی با چنین مضامینی ارتباط برقرار می‌کنند.

 

 

جشنواره فیلم فجر،آبادان خبر،آبادان نیوز

منبع:اطلاعات 

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر: