کد خبر: ٢٣٥٢٥   نسخه چاپی  
  • تاریخ درج خبر:1400/10/18-٠٩:٥٣

آبادان خبر

تولید ملی

علیرضا خانی

 

آبادان خبر _ پسرک بازیگوشی با تیرکمان سنگی، شیشه یک نانوایی را می‌شکند. تا نانوا بیرون بیاید، پسرک فرار کرده است. حال چه اتفاقی می‌افتد؟ نانوا مجبور است یک شیشه به شیشه فروش سفارش دهد، به همین اندازه، در تجارت شیشه‌فروش شغل ایجاد می‌شود. آن پول را شیشه‌فروش به کفاش می‌دهد و کفش می‌خرد، به همان اندازه در شغل کفاشی شغل ایجاد می‌شود. این چرخه ادامه دارد... اقتصاد رونق می‌گیرد. وانگهی؛ اگر هرگز شیشه‌ای نشکند پس بر سر صنعت شیشه‌سازی و تجارت شیشه‌فروشی چه می‌آید؟
اما این یک سوی داستان است. مرد نانوا قرار بود، امسال یک پیراهن بخرد، به خاطر شکستن شیشه مجبور شد از آن صرف‌نظر کند. خیاط هم می‌خواست با پول فروش آن پیراهن یک دست فنجان بخرد، اما چون پیراهنی نمی‌فروشد آن فنجان‌ها هم در مغازه چینی‌فروش می‌مانند. پس به همان اندازه که در صنعت شیشه‌فروشی و کفاشی شغل ایجاد شد، در صنعت خیاطی و چینی‌فروشی شغل از دست رفت...

اما این ماجرا سویه‌های دیگری هم دارد، وقتی چینی‌فروش یا کفاش می‌خواهند با پول به دست آمده مثلاً‌ یک «ساعت» بخرند، اینجا دیگر شغل در خارج از مرزهاست. یعنی چه ساعت بخرد و چه نخرد کمکی به هموطنان خود نمی‌کند و شغلی را برایشان خلق نمی‌کند یا از میان نمی‌برد. بلکه اگر بخرد شغل در آن سوی مرز خلق می‌شود و اگر نخرد در آن سوی مرز از بین می‌رود. اما تصور کنید آن پسرک شیشه را نشکسته بود و نانوا یک پیراهن می‌خرید. اما قبل از اینکه نانوا بخواهد پیراهن بخرد، تصمیم بگیرد به جای اینکه پولش را به پیراهن داخلی بدهد، پیراهن خارجی بخرد. از همین جا زنجیره قطع می‌شود و مستقیماً شغل به آن سوی مرزها می‌رود. یعنی مجموعه شغل‌هایی که منجر به تولید یک پیراهن می‌شود اعم از تولید پنبه و نخ‌ریسی و بافندگی و دگمه‌سازی و دوزندگی در داخل کشور از بین می‌رود و فقط تجارت پیراهن از لب مرز تا مقصد می‌‌ماند برای ایرانیان.

ژاپنی‌ها در دوران پس از جنگ جهانی دوم، که اقتصادشان فرو پاشیده بود و کشورشان زیر بمب‌های اتمی آمریکا ویرانه شده?بود، دست به بازسازی اقتصاد و صنعت زدند. از همان دوران اجناس ژاپنی هم صادر می‌شد و معمولاً چندان باکیفیت نبود. درست مثل کالاهای چینی در سالیانی پیش. مردم سراسر جهان که کالای ژاپنی در کشورشان بود، ترجیح می‌دادند به جای آن، کالای آلمانی یا آمریکایی بخرند که از مرغوبیت و تکنولوژی بالاتری برخوردار بود. در ایران هم در دهه‌های ۳۰ و ۴۰ شمسی اکثرکالاهای ژاپنی بی‌کیفیت دانسته می‌شد و با اقبال عمومی مواجه نبود. اما فقط در یک کشور دنیا بود که مردم فقط کالای ژاپنی می‌خریدند؛ در ژاپن. تعصب ژاپنی‌ها به خرید کالای ژاپنی به حدی بود که حتی دانشجویان یا کارگران ژاپنی در خارج از کشور لباس نمی‌خریدند و صبر می‌کردند تا به کشورشان برگردند یا اگر مسافری از ژاپن می‌آمد، می‌گفتند برایشان کالای تولید ژاپن بیاورد. این شد که ژاپن، ژاپن شد کشوری با تعصب ملی، تولید مدرن و جمعیت ثابت و ثروت انباشته. ژاپنی‌ها سال‌ها، کالاهای نامرغوب خود را خریدند و از آن حمایت کردند تا صنایعشان رشد کند و به سطح ایده‌آل برسد. این را مقایسه کنید با فرهنگی که همچنان در تار و پود بخشی از مردم ما رسوخ کرده که تا آنجا می‌‌توانند کالای ایرانی نخرند یا برخی مغازه‌دارانی که با افتخار می‌گویند ما اینجا جنس ایرانی نمی‌فروشیم!

اگر ژاپن را مردم ژاپن، ژاپن کردند، ایران را هم باید ایرانی‌ها ایران کنند. ملت دیگری برای پیشرفت ما پیشقدم نخواهد شد. منافع ملی یعنی هر ملتی به دنبال منافع خودش باشد حتی اگر به زیان ملت‌های دیگر تمام شود. مردمی که به دنبال خرید کالای خارجی‌اند، آشکارا دارند برای منافع ملی ملت‌های دیگر تلاش می‌کنند. این فرهنگ را مسئولان نمی‌توانند تغییر دهند اگر از سر تا پای فرزندانشان البسه خارجی باشد. فقط نخبگان دلسوز و گروه‌های مرجع جامعه می‌توانند کاری کنند؛ اگر عزم و مجالی باشد.

 

 

اقتصاد،جنگ جهانی دوم،ژاپن،تکنولوژی،آبادان خبر،آبادان نیوز 

منبع:اطلاعات

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر: