کد خبر: ٢٣٠٠٩   نسخه چاپی  
  • تاریخ درج خبر:1400/09/07-١٢:٢٧

دکتر احمد مسجد جامعی

 

آبادان خبر _ تهران عملاً با تکیه و حمام و مدرسه، جنبه شهری به خود گرفت. دست‌کم از زمان صفویه، چهار مدرسه در این شهر شناخته شده است. نخستین مدرسه که بنیانگذار آن خواهر شاه طهماسب، دانش‌آموخته مکتب هرات بود در نزدیکی امامزاده یحیی راه‌اندازی شد. مدرسه دیگری در خیابان پامنار امروزی، جنب مناره مشهور آن و دیگری در خیابان بوذر جمهری، نرسیده به چهارراه سیروس و چهارمی هم مدرسه و مسجد حکیم‌باشی در نزدیکی تکیه دولت سابق که فقط مسجد آن باقیمانده، بودند. وقتی تهران پایتخت شد، تعداد این مدارس کم‌کم افزایش یافت و به ده‌ها مدرسه و مسجد- مدرسه رسید. از مهم‌ترین آنها مدارس سپهسالار قدیم، سپهسالار جدید، خان مروی، فیلسوف الدوله، معیرالممالک، محمدیه (روبه‌روی مسجد جامع بازار تهران)، عبدالله‌خان در بازار ارسی‌دوزها یا کفاش‌های امروز و سید نصرالدین در خیابان خیام بودند. در وقفنامه برخی از این مدارس، بخشی به عنوان تهیه کتاب و مدیریت کتابخانه آمده است. پیدایش و افزایش مدارس جدید و دانش‌آموختگان علوم غربی، زمینه دیگری برای رشد انتشارات فراهم آورد و در کنار آن کار چاپ و نشر رونق گرفت. در خاطرات فروغی، اشاره‌ای به مطبعه‌های تهران پیش از مشروطیت هست که حتی کشورهای خارجی از جمله بلژیکی‌ها در تهران چاپخانه داشتند. احتمال دارد که برای انجام امور اداری در گمرکات ایران که در اختیار آنها بود، چنین کاری کرده باشند اما به چاپ کتاب‌های فارسی دیگر هم می‌پرداختند که در گزارش فروغی در سال ۱۳۲۱ قمری به آن اشاره شده و نکاتی خواندنی در مقایسه این چاپخانه خارجی با مطبعه خورشید که بعدها عنوان مطبعه روزنامه مجلس را یافت، آمده است. در جلد نخست این خاطرات، اطلاعات مفیدی درباره کتاب، قیمت آن و جایگاه کتابفروشی‌ها به چشم می‌خورد و از برخی کتابفروشان با عنوان افراد صاحب‌نظر و کتاب‌شناس تجلیل شده است.

روند افزایش مدارس جدید و قدیم و استادها و شاگردها و درس‌خوانده‌ها، ضرورت دسترسی به کتاب و کتابفروشی را افزون می‌ساخت؛ از این رو مراکز چاپ و نشر و واردات کتاب گسترش می‌یافت. در تهران چندین خانواده کهن کتابچی داریم؛ از فارس، تبریز، خوانسار و برخی نقاط دیگر که معلوم است در این زمینه فعالیت می‌کردند و سابقه آنها عموماً بیش از زمان حضور آنها در تهران است. حتی در همین‌جا نیز سابقه خدمات آنها در نشر، به پیش از باب‌شدن این نام‌ها و شناسنامه‌دار شدن آنها برمی‌گردد. کتابفروشی اسلامیه از جمله همین کتابچی‌هاست که پیش از مشروطیت و در زمان مظفرالدین شاه در ۱۲۸۰ شمسی کار خود را آغاز کرد. او از واردات کتاب‌های فارسی از شبه‌قاره در شیراز شروع کرد و آثاری از آن‌سوی مرز به این‌سو می‌آورد. چون به پایتخت آمد، در راسته کتابفروش‌ها در تیمچه حاجب‌الدوله مشغول کار شد و از آنجا به خیابان ناصریه نقل ‌مکان کرد. چون ساخت‌و‌سازهای دولتی در آن خیابان گسترش یافت، مغازه آن‌ها هم به تصرف درآمد و به خیابان باب همایون نقل‌ مکان کردند و بالاخره از آنجا به خیابان پانزده خرداد (بوذر جمهری) آمدند. آقای سید احمد کتابچی والد مرحوم سید محمد علی در چهارم دیماه ۱۳۱۸ در بخش ۹ طهران کوی عودلاجان خیابان بوذرجمهری این مغازه را از آقای احمد مظاهری خرید. از آن سال تاکنون محل کسب آنها با همان فضای پیشین پابرجاست و تاکنون از نظر ظاهر و باطن به همان سبک و سیاق باقی‌مانده است. کار این کتابفروشی در سال‌های پیش از انقلاب رونق بسیار داشت و به عرضه کتاب‌های مذهبی در سراسر کشور می‌پرداخت اما با انقلاب، وضع دگرگون شد؛ زیرا بسیاری از نهادهای تازه ‌تأسیس، پای در عرضه کتاب و انتشارات نهادند و بی‌توجه به سرمایه‌های مادی و معنوی مؤلفان و ناشرانی که برای اینگونه کتاب‌ها زحمت فراوان کشیده بودند، با قیمت‌های نازل و شمارگانی بسیار به چاپ و عرضه آن آثار پرداختند و کار را بر صاحبان اصلی اثر تنگ کردند و عملاً موجبات ورشکستگی این قبیل پدیدآورندگان فراهم شد.

در حوزه آثار مذهبی، کتاب‌های بسیاری با نام اسلامیه و نویسندگان و محققان و مصححان و مترجمان بنام پیونده خورده بود؛ قرآن همراه با کشف المطالب، کشف الآیات همراه با خلاصه تجوید به خط میرزا طاهر خوشنویس تبریزی و طراحی جلد استاد محمد علی تجویدی و با حاشیه مینیاتوری چهار رنگ و طلا و نقره دست‌ساز با ترجمه‌های مرحوم شیخ محمدکاظم معزی، علامه ابوالحسن شعرانی و میرزا خلیل کمره‌ای، مفاتیح‌الجنان شیخ عباس قمی با طرح جلد گل و مرغ و کاغذ رنگی، نهج‌البلاغه با ترجمه فیض‌الاسلام با خط میرزا طاهر خوشنویس تبریزی، نهج‌البلاغه با ترجمه محمدعلی انصاری قمی با خط استاد حسن میرخانی، صحیفه سجادیه با ترجمه علامه شعرانی و خط استاد حسن هریسی تبریزی، منهاج‌البرایه فی شرح نهج‌البلاغه از حبیب‌الله هاشمی خویی در ۲۱ جلد به تصحیح علامه حسن حسن‌زاده آملی، اصول کافی با تصحیح و ترجمه میرزا خلیل کمره‌ای و مجموعه ۱۱۰ جلدی بحارالانوار علامه مجلسی که کار مشترک این ناشر با انتشارات شیخ محمد آخوندی، دارالکتب الاسلامیه، بود و ۳۱ جلد آن به قلم محمدجواد نجفی به فارسی برگردانیده شده بود. همچنین اولین قرآن نستعلیق ایران به خط استاد حسن میرخانی و کتاب حقوق مدنی دکتر حسن امامی- استاد دانشگاه و امام جمعه تهران که امامت جمعه تهران از آغاز پایتختی تهران تا سقوط سلطنت در این خاندان بوده است- در این انتشارات به چاپ رسید. به‌قول دوستی اگر این روزها بخواهند فقط مجموعه بحارالانوار را با سرمایه دولتی آماده‌سازی و چاپ کنند دست‌کم یک دهه به طول می‌انجامد و سرمایه آن سربه فلک می‌ساید. چنان‌که چند سال پیش دبیرخانه هیأت‌امنای کتابخانه‌های عمومی کشور به فکر ترجمه آن‌ها افتاد و پس از چندسالی آن را نیمه‌کاره رها کرد. بسیاری از مجموعه‌هایی که علامه شعرانی تصحیح کرده، توسط همین ناشر به بازار روانه شد، از جمله تصحیح منهاج‌الصادقین، تفسیر مجمع‌البیان و تفسیر ابوالفتوح رازی که پیشترها توسط وزارت معارف در زمان علی‌اصغر حکمت و با مقدمه مفصل علامه قزوینی چاپ شده بود و در چاپ جدید مرحوم شعرانی نظارت داشت.

انتشارات اسلامیه در زمینه تاریخ هم آثار مهمی عرضه کرده است که از میان آن‌ها می‌توان از ناسخ‌التواریخ سپهر نام برد که در نود و هفت جلد و به تصحیح مرحوم استاد محمدباقر بهبودی منتشر شد. این مجموعه در سال‌های اخیر دوباره با کوشش آقای جمشید کیانفر و با سرمایه انتشارات اساطیر عرضه می‌شود و بازار و مخاطبان خود را دارد. هرچند درباره آن نظرات مختلفی گفته شده اما خوب است اشاره‌ای به دیدگاه شیخ عباس قمی که دست‌کم در بخش تاریخ اسلام و حدیث از نام‌آوران است توجه کنیم. ایشان درباره این اثر گفته است: از مطالعه کتاب ناسخ‌التواریخ معلوم می‌شود که درجه احاطه و طول باغ (تخصص) و فصاحت و بلاغت و کثرت اطلاعات در چه حد بوده است و آقای دکتر شهیدی نیز متذکر شده که درباره این کتاب بایستی با انصاف سخن گفت.

اما کار انتشارات اسلامیه، فقط چاپ چنین آثار گرانسنگ نبود؛ بلکه بخشی از آن به مخاطبان عام و فرهنگ عمومی اختصاص داشت، همچون موش و گربه عبید زاکانی، عاق والدین، ضامن آهو، رباعیات فائز، توبه‌نامه و دوازده جلد تعزیه‌نامه شهدای کربلا که مخاطبانی فراوان داشت و با نقاشی‌های سیاه و سفید و با خط و تصویرگری استاد صانعی خوانساری و دیگران عرضه می‌شد. البته این کارها در میان انتشارات‌ دیگر از جمله مطبعه خورشید هم وجود داشت که به آن «رمان مصور» می‌گفتند و به صورت آبونمان فروش می‌رفت.

کتابفروشی اسلامیه در ظاهر و باطن، قدیمی‌ترین کتابفروشی پایتخت است؛ حس و حال همان سال‌ها را بازتاب می‌دهد و شکل ظاهری آن از در ورودی تا قفسه‌بندی‌ها و پیشخوان جلوی مغازه همگی از جنس چوب جنگلی و درختان گردو یادآور تهران قدیم است. انبار این کتابفروشی در سرچشمه تهران قرار داشت. در یکی از تهرانگردی‌ها به آنجا رفتیم و با کمک مالکان و جست‌وجوی بیشتر دانستیم که آنجا خانه سید حسن مدرس، نماینده مردم اصفهان و تهران در مجلس شورای ملی بوده است. در چهارمین دوره شورای اسلامی شهر تهران در زمانی که ریاست آن را بر عهده داشتم، مصوبه‌ای درباره تملک و بازسازی آن خانه داده شد و چون شهرداری اقدامی نکرد، بخش خصوصی پا پیش نهاد و اکنون آن انبار به خانه - موزه مدرس تبدیل شده و در کنار آن فعالیت‌های قرآنی نیز در آنجا صورت می‌گیرد. در افتتاح آن جز من، آقای دکتر علی لاریجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی حضور داشت و درباره شهید مدرس سخن گفت. این کتابفروشی چنان‌که گفته شد مجموعه‌ای از آثار مهم‌ترین خوشنویسان و مینیاتوریست‌ها و نقاشان معاصر از جمله میرخانی، تجویدی، میرزا طاهر خوشنویس تبریزی، میرزا حسن هریسی و دیگران را دارد و از بزرگان تحقیق و ترجمه و پژوهش در حوزه دین کارهای بسیاری عرضه کرده و برخی آثار و دستنوشته‌های آنان را در اختیار دارد. فضای کتا‌بفروشی را به علت سبک و سیاق قدیمی، می‌توان بخشی از تاریخ فرهنگ ایران دانست. همه این‌ها اقتضا می‌کند که در حفظ و نگهداری آن بکوشیم و آن را به کتابفروشی - موزه تبدیل کنیم. تا آنجا که من در جریان قرار دارم، صاحبان این مجموعه از چنین پیشنهادی استقبال خواهند کرد.

حال که هفته کتاب است، خوب است از ناشر دیگری که در همان راسته کتابفروشی اسلامیه مغازه داشت نام ببریم. کتابفروشی مرحوم حاج محمد جعفری تبریزی که معمولا کتاب‌های ناشران عرب را عرضه می‌کرد. بسیاری از این کتاب‌ها به همت خود او در تهران، چاپ و صحافی و از راه زمینی به عراق و لبنان و سوریه و مصر فرستاده می‌شد.

او نماینده کتابفروشی المثنی بغداد به مدیریت قاسم محمد الرحب در تهران بود و می‌گفت چاپ و صحافی کتاب در آن روزگار در اینجا ارزان‌تر از کشورهای عربی صورت می‌گرفت و کتابفروشی‌های عرب ترجیح می‌دادند که سرمایه‌گذاری تولید در پایتخت ایران باشد. به‌واقع تهران قطب کتاب‌های عربی منطقه شده بود. او بیش از ۸۰ بار به قاهره و بغداد و بیروت و شام سفر داشت و حتی برای کتابخانه‌های کنگره آمریکا و اروپا، کتاب می‌فرستاد. کتابشناسی خبره و به‌روز و شخصیتی منطقه‌ای در حوزه کتاب بود. از کارهای ماندگار او چاپ مجموعه کتاب‌های لیدن هلند در ایران است که به‌کوشش خاورشناسانی مانند دخویه چاپ شده. او با آقای مجتبی مینوی ارتباط نزدیک داشت و احتمالا چاپ این‌گونه آثار با مشورت او صورت می‌گرفت. بیشتر فضلای تهران مانند محمد محمدی ملایری، مؤلف کتاب گرانسنگ تاریخ و فرهنگ ایران، فروزانفر، مطهری، مصطفوی، شعرانی، زرین‌کوب، زریاب خویی، محیط طباطبایی و کتابخانه‌های مجلس و مرکزی دانشگاه تهران آثار خود را از آنجا تهیه می‌کردند.

آنچه درباره کپی کتاب‌های ناشرانی همچون اسلامیه در داخل گفتیم از سوی ناشران عرب نیز تکرار می‌شد؛ از جمله مجموعه بحارالانوار که چاپ بیروت آن در ایران بسیار پرفروش بود. از این‌رو وزارت فرهنگ و ارشاد در آن سال‌ها شرط شرکت در نمایشگاه بین‌المللی کتاب و خرید آثارشان را منوط به پرداخت حق‌وحقوق ناشران ایرانی می‌دانست تا از این راه کمابیش جبران مافات شده باشد. اما نهادها و انتشارات دولتی همچنان نیاز به چهارچوبی دارند که موجب ضرر و زیان به این‌گونه انتشارات‌ها نشوند. شاید بتوان گفت ارتباطات با اعراب و کتب عرب‌زبان با مرحوم هاشمی شاهرودی ادامه یافت. در سال‌های اخیر مرحوم سید محمد تقی هاشمی شاهرودی، مدیر انتشارات دارالکتاب الاسلامی با توجه به پیشینه و ارتباطات گسترده‌ای که با کشورهای عربی و حوزه خلیج فارس داشت در گسترش کتاب‌های عربی ایران در جهان عرب‌زبان نقش مهمی ایفا کرد، به‌ویژه که نویسندگان و ناشران عرب از حجم تولیدات بالای کتاب به زبان عربی در ایران اطلاع چندانی ندارند. در سال‌های پیش مجموعه کتاب‌های منتشرشده را در ایران به صورت یک مجلد فهرست به فارسی و عربی منتشر می‌‌کردیم که اشکالاتی هم داشت و بعدها رو به تکامل رفت اما از ادامه آن کارها هم خبری نشد. همه این کمبودها بار مسؤولیت او را سنگین‌تر می‌کرد. فوت ایشان، رهروان جدیدی برای این راه می‌طلبد.

این یادداشت را با خاطره‌ای به پایان می‌برم. سال گذشته به دلیل شیوع کرونا، کتابگردی به صورتی بسیار محدود و کاملا محله‌ای انجام شد. به مناسبت آن روز، من هم کتاب موش و گربه انتشارات اسلامیه را هدیه می‌دادم. با آقای دکتر حناچی، شهردار وقت، در آخرین پنجشنبه آبان ماه به مناسبت هفته کتاب و روز کتابگردی به دیدار استاد دکتر مهدی محقق رفتیم. آقای حناچی، کتاب هنری خمسه نظامی اثر دوره شاه طهماسب را که توسط بریتیش میوزیوم و فرهنگستان هنر و کمیسیون ملی یونسکو و با سرمایه‌گذاری سازمان زیباسازی شهر تهران چاپ شده و انصافا اثری کم‌نظیر است به استاد هدیه کرد. من نیز کتاب موش و گربه انتشارات اسلامیه با کاغذ کاهی و چاپ تک‌رنگ در قطع جیبی در ۱۶ صفحه را به استاد تقدیم کردم. آقای دکتر محقق این هدیه کوچک را بسیار پسندید و بیش از نیمی از مجلس را درباره این شعر و شاعر و ظرایف آن سخن گفت و نکاتی شنیدنی و ارزنده از قدیم و جدید بیان داشت. وقتی از منزل استاد بیرون آمدیم، آقای حناچی نسخه‌ای از موش و گربه عبید را از من گرفت تا سبب این اندازه توجه استاد را بداند و چنین گفت: این زیارتنامه را بده تا بدانم دلیل این همه جذابیت چیست؟

البته درست هم می‌گفت. شکل و شمایل آن کتاب به زیارتنامه می‌مانست.

 

 

احمد مسجد جامعی،مدرسه،عودلاجان،وزارت معارف،شورای شهر تهران،کرونا،هفته کتاب،روز کتابگردی،آبادان خبر،آبادان نیوز

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر: