
- تاریخ درج خبر:1401/09/22-١١:٠٧
بسته خبری علم و فناوری
آلرژی غذایی عاملی برای اختلالات رفتاری/ روشی جدید برای درمان سرطان مغز و نخاع
در این گزارش به جدیدترین اخبار علمی جهان میپردازیم.

آبادان نیوز؛ امیر امیری _ بررسی جدید پژوهشگران آمریکایی نشان میدهد که آلرژی غذایی را میتوان به عنوان یک عامل مهم اختلالات رفتاری در نظر گرفت.
شیوع آلرژیهای غذایی در سراسر جهان در حال افزایش است و در برخی مناطق به سطح اپیدمی نزدیک میشود. تنها در آمریکا حدود ۱۰ درصد از کودکان و بزرگسالان از آلرژی غذایی رنج میبرند که آلرژی نسبت به شیر گاو، تخم مرغ، بادام زمینی و آجیل درختی شایعترین آنها است. برخی از بیماران علائم خفیفی دارند که ممکن است نیازی به مراقبت پزشکی نداشته باشند و این موارد گزارشنشده باقی بمانند.
آلرژیهای غذایی یا حساسیتهای غذایی، ناشی از واکنش بیش از اندازه سیستم ایمنی بدن نسبت به پروتئینهای معمولی بیضرر در غذا هستند. آلرژیهای غذایی ممکن است به صورت طیفی از علائم، از خارش، قرمزی و تورم برای واکنشهای خفیف گرفته تا استفراغ، اسهال، مشکل در تنفس و سایر علائم بالقوه تهدیدکننده زندگی برای واکنشهای شدید ظاهر شوند.
علاوه بر گزارش خود شخص، آلرژی غذایی را میتوان با قرار دادن بیماران در معرض مقادیر کمی از پروتئینها یا آلرژنها از طریق دهان یا پوست و مشاهده واکنشهای فوری آنها تشخیص داد. پزشکان معمولا از آزمایش خون برای اندازهگیری سطح «ایمونوگلوبولین E» یا(IgE) استفاده میکنند. ایمونوگلوبولین E، یک آنتیبادی ویژه است که سیستم ایمنی از آن برای شناسایی آلرژنها و تحریک واکنش استفاده میکند.
اگرچه افراد سالم ممکن است سطوح پایینی از ایمونوگلوبولین E را در خون خود داشته باشند اما بیماران مبتلا به آلرژیهای غذایی، سطوح بالاتری از آن را در خون خود دارند که خطر واکنشهای آلرژیک شدید را در آنها افزایش میدهد.
برخی از افرادی که در آزمایشهای آلرژی پوستی با افزایش متوسط ایمونوگلوبولین E، نتیجه مثبت دریافت میکنند، هنگام خوردن آلرژن متوجه هیچگونه علائم مرتبط با آلرژی نمیشوند. این وضعیت، «حساسیت بدون علامت»(asymptomatic sensitization) نامیده میشود. در بسیاری از موارد، افراد مبتلا به این بیماری ممکن است حتی از حساسیت غذایی خود آگاه نباشند.
آیا این حساسیتها واقعا بدون علامت هستند یا اثراتی در بدن وجود دارد که افراد از آنها بیخبر هستند؟
برخی افراد کاملا از مصرف محصولات لبنی اجتناب میکنند زیرا علائم شدید و تهدیدکننده زندگی را تجربه کردهاند. کسانی که واکنشهای آلرژیک معمول را ندارند، گهگاه لبنیات میخورند اما یک یا دو روز بعد به نظر میرسد که به بیماریهای به ظاهر نامرتبط مبتلا شدهاند.
آنچه پژوهشگران دریافتهاند، این است که اگر به حساسیت بیش از اندازه مبتلا باشید، آلرژنهای غذایی میتوانند بر مغز و رفتار شما تأثیر بگذارند؛ حتی اگر علائم معمول آلرژی غذایی را نداشته باشید.
ارتباط آلرژیهای غذایی و اختلالات رفتاری
پژوهشگران چندین دهه است که حساسیتهای غذایی را دلیل بالقوه اختلالات رفتاری میدانند. یک گزارش موردی که در سال ۱۹۴۹ ارائه شد، اختلالات رفتاری و خلقی را در بیماران پس از خوردن غذاهای خاصی مانند شیر و تخم مرغ شرح داد. پس از حذف غذاهای مشکوک از رژیم غذایی، علائم بیماران بهبود یافت. این موضوع نشان میدهد که حساسیت غذایی بیش از اندازه میتواند عامل اصلی اختلالات رفتاری باشد.
چندین پژوهش که اخیرا روی انسانها انجام شدهاند، از ارتباط بین آلرژی غذایی و اختلالات عصبی-روانی مختلف مانند افسردگی، اضطراب، اختلال کمبود توجه/بیش فعالی و اوتیسم حمایت کردهاند. آنها این احتمال را تقویت میکنند که برخی از واکنشها نسبت به آلرژنهای غذایی میتوانند سیستم عصبی را درگیر کنند و به عنوان اختلالات رفتاری ظاهر شوند.
با وجود این، ایده حساسیت غذایی که باعث بروز اختلالات عصبی-روانی میشود، به دلیل ناهماهنگی بین پژوهشها هنوز مورد بحث است. تفاوت در انواع آلرژیها، زمینههای قومیتی، عادات غذایی و سایر عوامل میتوانند نتایج متناقضی را در میان شرکتکنندگان ایجاد کنند.
مهمتر از همه این که برخی از پژوهشها شامل کسانی بودند که آلرژی غذایی خود را گزارش داده بودند؛ در حالی که بقیه فقط شامل کسانی بودند که آلرژی غذایی آنها توسط آزمایشگاه تایید شده بود. این پژوهشها فقط به افراد علامتدار محدود میشوند.
تاثیر حساسیت غذایی بر مغز و رفتار
«کومی ناگاموتو کامبز»(Kumi Nagamoto-Combs)، پژوهشگر "دانشگاه داکوتای شمالی"(UND) و گروهش، به بررسی این موضوع پرداختند که آیا آلرژنهای غذایی میتوانند به عنوان علائم رفتاری در برخی افراد، به ویژه در افراد حساس بدون علامت ظاهر شوند یا خیر. آنها میخواستند بفهمند که آیا خوردن غذاهای مشکلساز میتواند حتی در غیاب سایر واکنشهای شدید آشکار، به التهاب مغز و تغییرات رفتاری پس از ایجاد حساسیت منجر شود.
پژوهشگران برای به حداقل رساندن تفاوتهای فردی یافتشده در آزمایشهای انسانی، تصمیم گرفتند روی موشها کار کنند. آنها موشهای همسن و همزمینه ژنتیکی را نسبت به آلرژن «بتا لاکتوگلوبولین»(BLG) موجود در شیر معمولی حساس کردند و به تغذیه آنها با همان رژیم غذایی پرداختند.
پژوهشگران دریافتند که اگرچه موشهای حساسشده به بتا لاکتوگلوبولین، سطوح ایمونوگلوبولین E متوسط اما قابلتوجهی را نشان میدهند اما واکنشهای آلرژیک فوری ندارند. آنها حتی به رغم حفظ سطح ایمونوگلوبولین E بالا میتوانستند غذای حاوی آلرژیزای شیر را به مدت دو هفته بدون نشان دادن علائم آشکار بخورند. این موضوع نشان داد که آنها حساس بدون علامت هستند.
سپس، پژوهشگران به بررسی این موضوع پرداختند که آیا موشها تغییری را در رفتار عاطفی خود نشان میدهند یا خیر. آنها با توجه به تغییرات دیدهشده در رفتار عادی و مبتنی بر بقا، احساسات موشها را استنتاج کردند و نتیجه گرفتند که موشها به طور غریزی به جستجوی محیط خود برای یافتن غذا و سرپناه میپردازند و در عین حال، از خطر احتمالی اجتناب میکنند.
با وجود این، مشخص شد که موشهای مضطرب تمایل دارند زمان بیشتری را در مخفی شدن بگذرانند تا ایمن باشند. پژوهشگران، موشهای افسرده را با نگه داشتن آنها شناسایی کردند. بیشتر موشها برای رهایی از وضعیت ناراحتکننده، به مبارزه ادامه دادند. این در حالی بود که موشهای افسرده به سرعت تسلیم شدند.
کامبز گفت: آزمایشهای ما برای شبیهسازی موقعیتهایی طراحی شدهاند که در آنها، افراد حساس بدون علامت میتوانند مقدار زیادی از یک غذای مشکلساز را در یک روز بخورند یا مقادیر کمی از آن را هر روز و طی چند هفته مصرف کنند. ما برای شبیهسازی این موقعیتها، مقدار زیادی از آلرژن شیر را با یک لوله تغذیه مستقیما در معده موشهای حساس قرار دادیم یا آنها را با غذای حاوی آلرژن تغذیه کردیم تا هر بار ماده حساسیتزا را بخورند.
جالب اینجاست که موشهای حساسشده به بتا لاکتوگلوبولین، یک روز پس از دریافت مقدار زیادی از آلرژن، رفتاری شبیه به اضطراب را نشان دادند. گروه دیگری از موشهای حساس پس از خوردن مقادیر کم آلرژن به مدت دو هفته، رفتاری شبیه به افسردگی پیدا کردند. علاوه بر این، موشهای حساس به بتا لاکتوگلوبولین، علائم التهاب مغز و آسیب عصبی را نشان دادند که نشان میدهد تغییرات رخ داده در مغز ممکن است مسئول علائم رفتاری آنها باشند.
کامبز ادامه داد: ما اثر بلندمدت مصرف آلرژن را با نگه داشتن موشهای حساس به بتا لاکتوگلوبولین در رژیم غذایی حاوی آلرژن به مدت یک ماه بررسی کردیم. ما دریافتیم که سطح ایمونوگلوبولین E در موشهای حساس تا پایان ماه کاهش یافته است که نشان میدهد خوردن مداوم مقادیر کمی از آلرژن، به کاهش واکنشهای ایمنی یا حساسیتزدایی میانجامد. در مقابل، نشانههایی از التهاب مغز باقی ماندهاند که نشان میدهد اثر مضر آلرژنها در مغز ادامه دارد.
پژوهشگران هنوز التهاب بلندمدت مغز یا التهاب عصبی را در افراد حساس بدون علامت بررسی نکردهاند. با وجود این، التهاب عصبی مزمن به طور کلی یکی از عوامل شناختهشده بیماریهای تخریبکننده عصبی مانند اماس و آلزایمر است؛ اگرچه علل دقیق این بیماریها ناشناخته ماندهاند.
درک بهتر نقش آلرژنها در التهاب عصبی میتواند به پژوهشگران کمک کند تا بفهمند که آیا آلرژنهای غذایی باعث بروز التهاب مزمن عامل این بیماریها میشوند یا خیر.
این دانش میتواند به ویژه برای بیمارانی که تحت ایمنیدرمانی خوراکی قرار میگیرند، مهم باشد. این روش درمان آلرژی، شامل مصرف تدریجی مقادیر کمی از آلرژنها به مرور زمان است. هدف این کار، از بین بردن حساسیت سیستم ایمنی و کاهش بروز «آنافیلاکسی»(Anaphylaxis) یا واکنشهای آلرژیک تهدیدکننده زندگی است. «سازمان غذا و داروی آمریکا»(FDA) در سال ۲۰۲۰، یک نوع استاندارد از آلرژنهای بادام زمینی را برای جلوگیری از آنافیلاکسی در کودکان بیمار واجد شرایط تایید کرد. با وجود این، تأثیر بلندمدت احتمالی آن روی سیستم عصبی ناشناخته مانده است.
آلرژنهای غذایی میتوانند بر مغز و رفتار افراد به ظاهر بدون علامت تأثیر بگذارند و باعث شوند که از نظر عصبی بدون علامت نباشند. در نظر گرفتن این که مغز شما چگونه به غذایی که میخورید واکنش نشان میدهد، به جمله «شما همان چیزی هستید که میخورید» معنای کاملا جدیدی را میدهد.
این پژوهش، در مجله «The Conversation» به چاپ رسید.
نتایج آزمایش یک روش جدید درمان سرطان نشان میدهد که تومورها در ۷۸ درصد از بیماران کوچک شده یا ناپدید میشوند. این مطالعه امید زیادی به بیماران مبتلا به سرطان مغز و نخاع میدهد.
بیانیه مطبوعاتی محققان موسسه سرطان دانا فاربر که روز گذشته منتشر شد، یک کارآزمایی بالینی کوچک شامل بیماران مبتلا به لنفوم مغز یا نخاع را گزارش داده است که بر اساس آن درمان با سلولهای CAR-T که با نام axi-cel نیز شناخته میشوند، میتواند یک گزینه درمانی مناسب برای بیمارانی باشد که اغلب امید کمی به بقا دارند.
کارون جیکوبسون که این کارآزمایی را رهبری میکرد، گفت: برای بسیاری از بیماران مبتلا به لنفوم سیستم عصبی مرکزی، گزینههای درمانی خوبی وجود ندارد و نتایج اولیه ما نشان میدهد که گسترش کاربرد سلولهای CAR-T میتواند حال این بیماران را بهبود ببخشد.
لنفومها معمولاً دارای تومورهای تهاجمی هستند که میتوانند پس از ایجاد در سایر قسمتهای بدن به مغز و نخاع گسترش یابند. درمان این سرطانها اغلب دشوار است و بیماران مبتلا معمولا بیش از دو سال زنده نمیمانند.
لنفوم(Lymphoma) گروهی از تومورهای یاختههای خونی است که از لنفوسیتها به وجود میآید. گاهی واژه لنفوم تنها به تومورهای سرطانی اشاره دارد و به همه تومورها اطلاق نمیشود. نشانگان این بیماری شامل مواردی نظیر بزرگ شدن غدد لنفاوی که معمولاً بدون درد است، تب، تعرق(اغلب در شب)، خارش، کاهش وزن، احساس خستگی و دیگر علائم است.
سلولهای CAR-T از نظر ژنتیکی برای اتصال به تومورها و از بین بردن آنها دوباره تنظیم میشوند و در سایر اشکال لنفوم مؤثر هستند. اکنون، جیکوبسون و همکارانش یک آزمایش بالینی آزمایشی را برای ارزیابی ایمنی درمان axi-cel برای سرطانهای مغز و نخاع آغاز کردهاند.
سلول CAR-T یا سلول تی کایمریک گیرنده آنتیژن(Chimeric antigen receptor T cell) نوعی روش درمان سرطان است که از روشهای سلول درمانی با پایه ایمونوتراپی و مهندسی ژنتیک جهت بهبود بیماران مبتلا به انواع سرطانهای خونی با استفاده از سلولهای خونی خود فرد بیمار استفاده میکند. این رویکرد در درمان برخی از بدخیمیهای خونی موفقیتآمیز بوده است و برای سایر تومورها نیز در حال کارآزمایی است.
CARها گیرندههای مهندسی ژنتیک شده حاوی محلهای اتصال اختصاصی آنتیژن توموری هستند که توسط ژنهای نوترکیب ناحیه متغیر ایمنوگلوبولین(آنتیبادی یا پادتن) کد میشوند و دُم سیتوپلاسمی آنها حاوی دامنههای(domain) سیگنالرسانی هر دو گیرنده سلول T و پذیرندههای کمک تحریکی است.
این کارآزمایی شامل ۹ بیمار بود که ۷۸ درصد از آنها شاهد کوچک شدن یا ناپدید شدن تومورهایشان به دلیل استفاده از این درمان جدید بودند و ۶۷ درصد از آنها پاسخ کاملی را به این درمان نشان دادند که در آن تومورهای آنها کاملا ناپدید شد.
این آزمایش، سلولهای CAR و غیر CAR-T را با استفاده از تکنیکهای پیشرفته تک سلولی، از جمله توالییابی RNA تک سلولی و توالییابی تک سلولی گیرندههای سلول T جدا و تحلیل و بررسی کرد.
پژوهشگران میگویند: این رویکرد به ما فرصت بیسابقهای میدهد تا محیط ایمنی سیستم عصبی مرکزی را بررسی و تعیین کنیم که چگونه آن با خون محیطی مقایسه میشود. علاوه بر این، ما میتوانیم جمعیتهای سلولی یکسان را در خون و CSF مقایسه کنیم و تصویری با وضوح بالا از دینامیک سلولهای T و درک عمیقتری از آنچه باعث پاسخهای درمانی میشود، به دست آوریم.
پژوهشگران بیش از ۱۲۵ هزار سلول منفرد را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند که نشان دهنده یک حرکت فنی و بالینی پیشرو است. وسعت و عمق گسترده این پژوهش، پژوهشگران را قادر ساخت تا یک امضای مولکولی منحصر به فرد برای سلولهای CAR-T را آشکار کنند که میتواند برای ایجاد پاسخهای ضد تومور در سرطان مغز و نخاع بسیار مهم باشد.
پژوهشگران میگویند: پژوهشهای بیشتر روی این سلولها نوید بیشتری را در مورد زیستشناسی منحصربهفرد و فعالیتهای آنها در بدن میدهد. این یک تلاش واقعاً فوق العاده بوده است و ما از بیماران، پزشکان و پژوهشگرانی که این کار را انجام دادند، بسیار سپاسگزاریم.
اگرچه هنوز پژوهشهای بالینی بیشتری مورد نیاز است، اما دادهها بسیار امیدوارکننده هستند و نشان میدهند که نتایج بهتری نسبت به درمانهای کنونی برای لنفوم مغز و نخاع دارند.
گفتنی است که موسسه سرطان دانا فاربر به عنوان یکی از مراکز پیشرو در پژوهشها و درمان سرطان در جهان شناخته میشود. این شرکت با ارائه بیش از ۱۱۰۰ کارآزمایی بالینی، به تعادل منحصر به فردی میان پژوهشهای درمانی و مراقبت از سرطان رسیده است و نتایج پژوهشهای خود را به درمانهای جدید برای بیماران در سراسر جهان تبدیل میکند./ اخبار علمی
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
| |
متن تصویر: | |