کد خبر: ١٥٨٢٢   نسخه چاپی  
  • تاریخ درج خبر:1399/07/09-١٩:١٣

آبادان خبر

شعر

صدیقه ثامریان

 

آبادان خبر:سه شنبه هاکه میشد تندتند کلمات رامرتب میکردم شعرهایی میسرودم اون زمان ها اوج خفگی من در یکسری از مسایل بود.

تو خونه روبری آینه می ایستادم تمرین خواندن شعرم میکردم توی نت دنبال معنی کلمات بودم انگار امتحان این بود که کی بهتر میتواند شعر از اعماق وجودش بسراید و بخواند.

تمام برنامه های خواص (تولدعزیزترین ها.جلسات خیلی مهم کاری.یامثلامسافرت ها)را کنار میگذاشتم تابه وقت سه شنبه عصر چهار راه لین یک حوزه ی هنری حضور داشته باشم تنها آنجا بود که قدر طنازی کلمات درشعر شاعرانی خوب را میدانست.

من دنبال فرصتم تا باز هم حوزه ای پیداشود راه بروم و تندتندکاشی ها را بشمارم برای رسیدن به اتاق مربوطه نوبت من شود بگویم از ظلمات دستهای مردمانی که بجای حیوانات راه میرفتن و یاحتی بدنیا آمدن نطفه ای که روانی بود و تشکیل شد به شاعری نرمتر از مردمکی که از ریختن اشک پیرشده بود حالا من ماندم تصویر شکسته ی امروز حوزه ی هنری. 

آبادان،خبر آبادان،اخبار آبادان،آبادان نیوز،آبادان خبر،خبر اروند،خبرآبادان،اخبارآبادان،آبادان  نیوز،آبادان  خبر،خبراروند 

 

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر: