- تاریخ درج خبر:1401/03/01-١٢:٣٠
بسته خبری علم و فناوری
گریه نوزاد چه زمانی کاهش مییابد؟/ کشف مکانیسمی که عامل از دست دادن حافظه در افراد مسن است
ابوالفضل امیری
آبادان نیوز : پژوهشگران دانمارکی، دو مدل ریاضی ابداع کردهاند که ایدههای کنونی مربوط به کاهش گریه نوزاد را به چالش میکشند.
اگر پدر و مادری هستید که در مورد توقف گریه نوزاد خود در گوگل جستجو میکنید، یک پژوهش جدید میتواند به شما پاسخ دهد.
بسیاری از بازدیدکنندگان گوگل، شما را به یک پژوهش قدیمی ارجاع میدهند که نتیجه میگیرد گریه نوزادان معمولا در حدود ۶ هفتگی به اوج خود میرسد، پس از آن به صورت قابل توجهی کاهش مییابد و پس از سه ماه در سطح پایینی ثابت میشود.
والدین ممکن است با مراجعه به این روند که معمولا با عنوان "منحنی گریه" شناخته میشود، انتظار داشته باشند که نوزاد پس از اوج ابتدایی گریه، با شدت کمتری گریه کند. با وجود این، یک پژوهش جدید که در دانمارک انجام شده است، الگوی منحنی گریه را با ادغام دادههای به دست آمده از ۱۷ کشور گوناگون به چالش میکشد.
"کریستین پارسونز" (Christine Parsons)، پژوهشگر بخش پزشکی بالینی "دانشگاه آرهوس" (Aarhus University) دانمارک، گفت: ما دو مدل ریاضی ابداع کردهایم که دادههای موجود را به طور منطقی نشان میدهند. هیچ کدام از آنها نشان نمیدهند که مدت زمان گریه پس از پنج هفته به میزان قابل توجهی کاهش مییابد. در حالی که این همان چیزی است که در نمودارهایی که به والدین ارائه میشوند، وجود دارد. دادههای موجود نشان میدهند که گریه همچنان بخش مهمی از کارنامه بسیاری از نوزادان پس از ۶ ماهگی است.
کاربرد گسترده منحنی گریه
پژوهشگران در این پروژه، دادههایی را از ۵۷ مقاله پژوهشی در سراسر جهان جمعآوری کردهاند که والدین در آنها، میزان گریه نوزادان خود را طی روز ثبت کردهاند.
الگوی عادی گریه در منحنی گریه که والدین اغلب به آن مراجعه میکنند، براساس یک پژوهش آمریکایی در سال ۱۹۶۲ ارائه شده است که تنها بر ۱۲ هفته نخست زندگی نوزاد تمرکز دارد.
"آرنو کوئنتین ورملت" (Arnault-Quentin Vermillet)، پژوهشگر ارشد این پروژه گفت: این نموداری است که اغلب به والدین جدید ارائه میشود. اگر عبارت "گریه نوزاد" را در گوگل جستجو کنید، تصاویر زیادی از این نمودار خاص خواهید دید. ما باور داریم که مدلسازی همه دادههای موجود، کار جالبی خواهد بود و قصد داریم آزمایش کنیم که آیا این دادهها با منحنی گریه اصلی سازگار هستند یا خیر.
یک روش مهم برای پزشکان
گریه یکی از نخستین راههای ارتباطی است که نوزادان برای جلب توجه والدین خود از آن استفاده میکنند. رشد شناختی و عاطفی نوزاد زمانی تحریک میشود که والدین به سیگنالهای کودک، واکنش مناسبی نشان دهند.
اگر والدین جدید نگران گریه بیش از اندازه نوزاد خود باشند، اغلب از سیستم مراقبتهای بهداشتی کمک میگیرند. به گفته "پارسونز"، به همین دلیل مهم است که هم متخصصان مراقبتهای بهداشتی و هم والدین، درک درست و دقیقی از الگوهای عادی گریه نوزادان داشته باشند.
وی افزود: این موضوع مخصوصا برای پزشکان مهم است؛ زیرا وظیفه آنها کمک کردن، حمایت کردن و برآوردن انتظارات والدین نگران است. مهم است که پزشکان دادههای بهروزی را در مورد گریه طبیعی نوزاد داشته باشند تا بتوانند به بهترین شکل از والدین جدید حمایت کنند.
تنوع الگوهای گریه
یک تعریف پرکاربرد برای گریه بیش از اندازه، زمانی است که نوزاد بیش از سه ساعت در روز و بیش از سه روز در هفته گریه کند. در ۶ هفته نخست پس از تولد، گریه بیش از اندازه بین ۱۷ تا ۲۵ درصد از نوزادان تخمین زده شده است.
پژوهشگران دانشگاه آرهوس، دو مدل جدید را برای الگوی گریه نوزاد طراحی کردهاند. یکی از آنها، اوج گریه نوزاد را پس از چهار هفته نشان میدهد. مدل دوم نشان میدهد که نوزادان در هفتههای نخست، زیاد و در سطح ثابتی گریه میکنند و پس از آن، سطح پایین میآید. با وجود این، هیچ کدام از مدلها کاهش شدید را نشان نمیدهند.
به گفته "پارسونز"، یکی دیگر از یافتههای قابل توجه پژوهش حاضر این است که الگوهای گریه در نوزادان کشورهای مختلف چقدر متفاوت هستند. به عنوان نمونه، "پارسونز" خاطرنشان کرد که دادههای محدود کنونی نشان میدهند کودکان کشورهایی مانند هند، مکزیک و کره جنوبی کمتر از کودکان کشورهای انگلیسی زبان مانند آمریکا، انگلستان و کانادا گریه میکنند.
پژوهشگران "دانشگاه جانز هاپکینز" در بررسی جدید خود، مکانیسمی را شناسایی کردهاند که در از دست رفتن حافظه افراد مسن نقش دارد.
متخصصان علوم اعصاب "دانشگاه جانز هاپکینز" (JHU) طی آزمایشی روی موشها، مکانیسمی را در مغز کشف کردهاند که مسئول از دست دادن حافظه در اثر افزایش سن است. این پژوهش، عملکرد مغزهای پیر را آشکار میکند و ممکن است درک عمیقتری را در مورد بروز بیماری آلزایمر و اختلالات مشابه آن در انسان ارائه دهد.
"جیمز کنیریم" (James Knierim)، استاد "مؤسسه ذهن/مغز زانویل کریگر" (Zanvyl Krieger Mind/Brain Institute) در دانشگاه جانز هاپکینز و از پژوهشگران این پروژه گفت: ما در حال تلاش برای درک کردن حافظه طبیعی هستیم و این که چرا بخشی از مغز به نام هیپوکامپ برای حافظه طبیعی، بسیار حیاتی است. بسیاری از اختلالات حافظه، با مشکلی در این ناحیه همراه هستند.
دانشمندان حوزه علوم اعصاب میدانند که نورونهای هیپوکامپ، مسئول دو عملکرد مکمل در حافظه به نام جداسازی الگو و تکمیل الگو هستند. این عملکردها در یک شیب موجود در ناحیه کوچکی از هیپوکامپ به نام "CA3" انجام میشوند.
هنگامی که این عملکردها از تعادل خارج میشوند، حافظه به اختلال دچار میشود و علائمی مانند فراموشی یا تکرار را ایجاد میکند. پژوهشگران دانشگاه جانز هاپکینز کشف کردند که با افزایش سن مغز، این عدم تعادل ممکن است به دلیل ناپدید شدن شیب CA3 ایجاد شود.
"هیکیونگ لی" (Heekyung Lee)، پژوهشگر ارشد این پروژه گفت: نورونهایی که مسئول جداسازی الگو هستند، معمولا بیشتر در ناحیه پروگزیمال CA3 وجود دارند؛ در حالی که نورونهای مسئول تکمیل الگو، در ناحیه دیستال شایع هستند. فعالیت عصبی در ناحیه پروگزیمال، بیش از اندازه فعال میشود و تعامل بین دو ناحیه غیرطبیعی میشود.
در مغزهای معمولی، جداسازی الگو و تکمیل الگو دست به دست هم میدهند تا ادراکات و تجربیات را از ابتداییترین تا پیچیدهترین آنها مرتب کنند و به آنها معنا ببخشند.
اگر با خانواده خود از یک رستوران دیدن کنید و یک ماه بعد با دوستان خود به همان رستوران بروید، باید بتوانید تشخیص دهید که همان رستوران بوده است؛ حتی اگر برخی از جزئیات تغییر کرده باشند. این تکمیل الگو است. همچنین باید به یاد داشته باشید که کدام مکالمه در چه زمانی انجام شده است. این دو تجربه را با هم اشتباه نگیرید؛ زیرا مورد دوم، جداسازی الگو است.
هنگامی که جداسازی الگو از بین میرود، تکمیل الگو بر این فرآیند غلبه میکند. با تمرکز مغز روی تجربه مشترک رستوران به استثنای جزئیات مربوط به بازدیدهای جداگانه، ممکن است طی یک بازدید، مکالمهای را در مورد سفر به ایتالیا به یاد بیاورید؛ اما در مورد این موضوع اشتباه کنید که چه کسی صحبت کرده است. "کنیریم" اضافه کرد: همه ما مرتکب این اشتباهات میشویم، اما این اشتباهات با افزایش سن بدتر میشوند.
پژوهشگران در آزمایشهای خود، موشهای جوان دارای حافظه ضعیف را با موشهای مسنتر دارای حافظه بدون اختلال و موشهای مسنتر دارای حافظه ضعیف مقایسه کردند.
در حالی که موشهای مسنتر دارای حافظههای بدون اختلال و همچنین موشهای جوان، وظایف خود را انجام میدادند، نورونها در نواحی CA3 هیپوکامپ آنها از پیش به دنبال تکمیل الگو در غیاب جداسازی الگو بودند.
از آنجا که این یافته فیزیولوژیکی در رفتار آنها نشان داده نشده بود، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که عاملی به موشها امکان میدهد تا این کمبود را جبران کنند.
پژوهشگران میگویند که این یافته در انسانهایی که به طور شگفتانگیزی تا سالهای پیری خود تیزبین هستند، تکرار میشود. بنابراین، مشخص کردن مکانیسم از دست دادن حافظه میتواند زمینهای را برای یادگیری مواردی فراهم کند که از اختلال حافظه در برخی از انسانها جلوگیری میکنند و نشان دهد که چگونه میتوان از بروز زوال شناختی در سالمندان جلوگیری کرد یا آن را به تأخیر انداخت.
"کنیریم" گفت: اگر بتوانیم بهتر بفهمیم که این مکانیسمهای جبرانی چیست، شاید بتوانیم به جلوگیری از زوال شناختی مرتبط با افزایش سن کمک کنیم. حتی اگر نتوانیم جلوی آن را بگیریم، شاید بتوانیم قسمتهای دیگر مغز را تقویت کنیم تا به جبران زیانهایی بپردازیم که در حال رخ دادن هستند.
وی افزود: این کار به ما قدرت کنترل بهتری میدهد تا بفهمیم که در کجا میتوانیم نقصهایی را که میبینیم، هدف قرار دهیم.
این پژوهش در مجله "Current Biology" به چاپ رسید.
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
متن تصویر: | |