کد خبر: ٢٧٧٣٣   نسخه چاپی  
  • تاریخ درج خبر:1402/01/18-١٨:٣٣

نویسندگان: مهدی قدیانی - احمد امیری

 

آبادان نیوزهنر در زبان باستان ایران به معنای فضیلت بوده است و در یونان باستان مهارت و حرفه معنا میشده است. در اصل هنر توسط هنر توسط باومگارتن شاخه ای جدا گردید و معنای امروزی به خود گرفت که هنرهای زیبا را در بر می گیرد. از نگاه حکمت اسلامی هنر تعریفی ورای هنرهای زیبا و فضیلت و حرفه و مهارت را دارا می باشد. کروچه اندیشمند غربی هنر را بازنمایی احساسات بشر می دانست. به نوعی بازنمایی هنرمند که در اثر هنری به مخاطب منتقل می گردد. او اعتقاد داشت هر چقدر بازنمایی احساس مقوم تر باشد ارزش اثر هنری والاتر خواهد بود. از سویی پیر دو کاسه اندیشمند دیگر هدف هنر را خودبیانگر می دانست و اعتقاد داشت هنرمند عواطف خود را به دیگران از طریق اثر هنری منتقل می نماید. گویی اثر هنری پیام رسان است.

حال می توان از دیدگاه حکمت اسلامی هنر را به دیدگاه کروچه و پیر دو کاسه نزدیک تر دانست. یعنی هنر دارای تعهد است و هدفی والا دارد و فقط جنبه زیبایی شناسی آن مطرح نیست. هنر منشا خلاقیت است و نوعی انعکاس تخیل و قوه خیال می باشد. امور شهودی در حکمت اسلامی از طریق سمبل ها و نشان ها این جهانی می شود. هنرمند به واسطه شهود و از طریق سمبل ها اثر خویش را خلق می کند که دارای هدف والایی می باشد و از سویی مخاطب با دیدن آن اثر گویی جهان شهود شده هنرمند را احساس می کند. هنر اسلامی هنری انسان ساز، متعهد، دارای هدف و دارای ارکان زیبایی شناسی می باشد.

از سویی در قرآن به زیبایی ها اشاره شده است. زیبایی های ظاهری، باطنی، معقول و جمال مطلق. این زیبایی ها در هنر اسلامی کاربرد و کارکرد دارد. زیبایی ظاهری همان زیبایی ها در طبیعت می باشد که مخاطب با دیدن آنها پی به جمال و جلال الهی می برد. زیبایی باطنی صفاتی می باشد که دورن انسان نهفته است و زیبایی عظیمی را در بر دارد، همانند ایثار، عشق و... زیبایی های معقول همان زیبای هایی می باشد که از طریق عقل قابل درک است. در قرآن از زیبایی های معقول می توان به عفو، صبر، ایمان و هجرت اشاره نمود. زیبایی جمال مطلق را می توان خود خداوند و صفات او دانست که سرچشمه ی تمام زیبایی هامی باشد.

هنر اسلامی را نمی توان از زندگی جدا نمود و آن را خاص شمرد. هنر اسلامی یعنی هنر دینی که پیوند دین و هنر است. در نظر داشته باشیم دین برای زندگی و جهت دادن صحیح آن است و هنر برای زندگی شکل گرفته است. از این سو جهان بینی هنرمند دینی یا اسلامی دارای غایت است و این هنر باعث رهایی انسان از نفس و زمین می گردد برای درک حقایق ازلی.

شاخصه های هنر اسلامی شامل معماری، خوشنویسی، نگارگری، شعر، پیکره تراشی، سفالگری و تعزیه می باشد. هر چند در اسلام نقاشی و موسیقی و پیکره تراشی ممنوع است اما دارای وجه هایی است که به آن اشاره خواهد شد. در هنر نقاشی یا نگارگری طبیعت مشکلی ندراد و اگر موجود زنده نقش می گیرد نباید کامل باشد؛ در پیکره تراشی هم اینگونه است. در ارتباط با موسیقی میتوان اذعان داشت موسیقی که باعث لهو و لعب شود ممنوعه است و موسیقی حماسی که در جنگ ها یا جشن های اسلامی استفاه می شود منعی ندارد. ممنوعیت نقاشی و پیکره تراشی به علت شرک به خداوند شکل گرفته است یا هر چیزی که انسان را از یاد خدا غافل کند همانند موسیقی لهو و لعب.

پس میتوان هنر اسلامی را هنر متعهد دانست که علامه محمد تقی جعفری آن را هنر پیشرو می نامید. هنری که موضوعیت و طریقت دراد و در آن بندگی خدا یعنی نوحید و هنر برای غایت تعلیم و تربیت است و در خدمت سیاست و ارکان آن. هنر راهی برای شناخت توحید است. راهی برای شناخت فرهنگ اسلامی که از طریق رمز و راز یا سمبل در اثر هنری شکل می گیرد.

هنر اسلامی را منشا الهی دارد و شهود. کشف حقایق باطنی است توسط هنرمند در اثر هنری. هنر اسلامی صور مادی و زمینی نیست و محاکات صورت های مثالی می باشد. هنر اسلامی بیپیرایه و ساده است و از سادگی به پیچیدگی می رسد. هنر اسلامی دارای تعالی به ساحات نفوس است و محتوای و معنای آن بیشتر از صورت و فرم آن اهمیت دارد.

در کنار هنر اسلامی هنرمند آن هم جایگاه مهمی دارد و دارای خصیصه هایی است. هویت هنرمند متعهد که اثر هنری را خلق می نماید و مخاطب آن را می توان دریافت و فهم داشته باشد دارای خصایصی می باشد. اصل مهم آن نبوغ است که شارحان و اندیشمندان غربی هم به آن اعتقاد دارند. نبوغ همان استعداد سازنده است که خلاقیت را در بر می گیرد. حسن انتخاب از ویژگی های بارز هنرمند متعهد است و او با درایت و خرد و از طریق قوه خیال و قوه فهم به آن نایل می گردد. معلومات لازم و کافی درباره واقعیات مربوطه از الزامات هنرمند متعهد است. صرف داشتن نبوغ و حسن انتخاب توانایی خلق اثری والا را ندارد و نیازمند تبحر و مجاهدت هنرمند در خلق اثر هنری است. رهایی از قدرت های تثبیت شده در هنرمند نیازمند خلق یک اثر هنری والا است. رهایی از قدرت های تثبیت شده همان رهایی از عینیت ها و قضاوت هایی پدیداری است.

هنرمند متعهد برای خلق اثر خویش نیازمند ادراکات حسی خویش است و در این ورطه باید مراقب آن باشد تا قدرت های تثبیت شده آن را اسیر نگرداند تا بازتابی غیر معقول را به تصویر کشد یا خلق نماید. آزادی بعد از رهایی از ارکان مهم هنرمند متعهد است. این مرحله عامل سازندگی و خلاقیت هنرمند است. این آزادی است که هنرمند متعهد به وسیله آن بر حقایق نایل می گردد و می تواند آن را در اثر هنری والای خود به مخاطب منتقل نماید. می توان اذعان داشت این آزادی در سیر عالمی ورای عالم محسوسات است یا در فلسفه اسلامی عالم اکبر نامیده می شود که حقیقت محض آنجا است. باید در نظر داشت هنرمند بر اساس درجه ی خلوص خویش می تواند دریافت ها از عالم اکبر را به ورطه ظهور در اثرش بازنمایی کند. هنرمند متعهد می تواند مخاطب خویش را که در محاصره معلومات و خواسته های محدود عالم وپدیدار است رهایی ببخشید و در عالم والا حقیقت را بر او تجلی هویدا نماید. در اصل هنرمند متعهد حقیقت پشت پرده ی سر را که درون او ظاهر گردیده است به وسیله ی اثر هنری خویش بر مخاطب آشکار می گرداند.

هنر اسلامی بر آن نیست که هنرمند معلومات و تجربه های پدیداری خویش و نبوغ خود را از مکان و زمان و محیط بگسلد و به موضوعاتی بپردازد که منشا عینی و اجتماعی نداشته باشد بلکه بر اساس واقعیت جاری و شهود و استنتاج حقیقت مطلق و قرار دادن آن در حیات معقول را در نظر داشته باشد در اثر خویش. البته جذابیت و گرایی آن یا همان زیبایی باطنی را هم داشته باشد تعریفی کامل از هنر متعهد یا هنر پیشرو است. پس هنر متعهد دارای جلوه گاه تعهد، توجه به حیات معقول و پذیرفتن جهان هستی به مفهوم یک اثر هنری می باشد.

امیری

 

 

 

 

 

 

پایگاه تحلیلی گفتمانی آبادان نیوز اخبار جنوب غرب کشور را بصورت تحلیلی، گفتمانی و خبری منتشر میکند.

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر: